باور به علم آگاهی خدا بر اعمال
[سبک زندگی اسلامی براساس تفسیر نور - باور به علم آگاهی خدا بر اعمال - صفحه ۱۲]
باور به علم آگاهی خدا بر اعمال
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ. إِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ. ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ (ق، ۱۶ _ ۱۸)
و همانا ما انسان را آفریده ایم و هرچه را که نفسش او را وسوسه میکند میدانیم و ما از شریان و رگ گردن به او نزدیک تریم (و بر او مسلّطیم). (یاد کن) آنگاه که دو فرشته (ملازم انسان) از راست و چپ، (به مراقبت) نشسته (اعمال آدمی را) دریافت میکنند. (انسان) هیچ سخنی به زبان نمی آورد، مگر آنکه در کنارش (فرشته ای) نگهبان حاضر و آماده (ثبت) است.
نکته ها:
«وسوسه» در لغت به معنای صدای آهسته و در اصطلاح، کنایه از افکار ناپسندی است که بر فکر و دل انسان میگذرد.
«ورید» از ریشه «ورود» به معنای رفتن به سراغ آب است. به شاهرگ که شاهراه گردش خون میان قلب و اعضای بدن است، «ورید» گفته اند.
تعبیر «قَعِیدٌ» کنایه از آن است که دو فرشته همواره با انسانند و در کمین او نشسته اند، نه آنکه دو فرشته در سمت راست و چپ انسان نشسته باشند.
«رَقِیبٌ» به معنای مراقب و ناظر، «عَتِیدٌ» یعنی آماده به خدمت، «سَکْرَةُ» حالتی که هوش و عقل از انسان زایل شود و «تَحِیدُ» عدول و فرار کردن است.
وحشت و اضطراب انسان در هنگام مرگ به قدری است که قرآن از آن به «سکرة الموت» تعبیر نموده است، چنانکه در قیامت نیز، هول دادگاه الهی، انسان را دچار چنان حالتی میسازد که به تعبیر قرآن: «تَرَی النَّاسَ سُکاری» مردم را همچون افراد مست، عقل پریده و بی اراده میبینی.
در میان اعضای بدن، زیر نظر بودن زبان بیان شد، شاید چون عمل زبان، از همه ی اعضا بیشتر، آسان تر، عمومی تر، عمیق تر، دائمی تر و پر حادثه تر است.
برای ارشاد منحرفان، این آیات، وجدان و عقل مردم را مخاطب قرار داده که مگر ما در آفرینش اول عاجز شدیم تا از آفرینش دوم بازمانیم.
مشابه جمله ی «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»، این آیه است: «أَنَّ اللهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود.
سرچشمه ی وسوسه، سه چیز است:
الف) نفس و خواهشهای نفسانی. «تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»
ب) شیطان. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ»
ج) بعضی انسانها و جنّیان. «الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»
علم خداوند به امور ما به دو علت است:
الف) آفریدگار ماست و خالق، مخلوق خود را میشناسد: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»
ب) بر ما احاطه دارد. «نَعْلَمُ… وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»
لذا علم خدا دقیق، گسترده و بی واسطه است.
ریشه ی شک در معاد دو چیز است:
الف) خدا از کجا میداند هر کس چه کرده و ذرّات او در کجاست؟
ب) از کجا میتواند دوباره بیافریند؟
این آیه به هر دو جواب میدهد:
او میتواند، چون قبلًا انسان را آفریده است. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ»
او میداند، چون وسوسههای نادیدنی را هم میداند. «نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»
توجّه به زیر نظر بودن انسان و ثبت کلیه اعمال او و توجّه به لحظه مرگ و حضور در قیامت، هشداری بزرگ و زمینه ساز تقوای الهی است.
توجّه به تعدّد ناظران و شاهدان، در نحوه ی عملکرد انسان مؤثّر است و هر چه شاهد و ناظر بیشتر باشد، انگیزه برای کار نیک و دوری از گناه بیشتر میشود. «عَنِ الْیَمِینِ… عَنِ الشِّمالِ… رَقِیبٌ عَتِیدٌ»
پیام ها:
۱- اگر میخواهید عقیده ای سالم داشته باشید باید وسوسهها را از
خود دور کرده و نفس خود را اصلاح کنید. (انکار قیامت (در آیه قبل) به خاطر آن است که خود را از وسوسهها پاک نکرده اید. ) «وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»
۲- علم و احاطه ی خداوند به بشر، در طول حیات اوست. «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»
۳- با این که خداوند متعال، خود شاهد بر اعمال و افکار انسان است، امّا تشکیلات الهی حساب و کتاب دارد و فرشتگانی دائماً مشغول ثبت اعمال هستند. «إِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ»
۴- میان فرشتگان، تقسیم کار وجود دارد. (بر اساس روایات، فرشته یمین کارهای خیر را مینویسد و فرشته شمال، کارهای بد و شرّ را. [۱] ) «الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ»
۵- انسان، نه فقط در برابر کردار، بلکه در برابر گفتار خود مسئول است و مورد محاسبه قرار میگیرد. «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ»
۶- نظارتی دارای اعتبار و ارزش است که همه چیز را به طور کامل زیر نظر داشته باشد. «عَنِ الْیَمِینِ… عَنِ الشِّمالِ… رَقِیبٌ عَتِید»
———-
[۱]: تفسیر نور الثقلین.