وصیت امام حسین (ع) به محمدبن حنیفه
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - هشتم ذي الحجه - صفحه۴۹]
ابن زياد با دهها نيرنگ و فريب همان مردم بي وفا را كه از حضرت حسين عليه السلام براي آمدن به عراق نامه نوشتند و دعوت كردند تشويق و ترغيب نمود تا به جنگ با حسين عليه السلام برخيزند. حضرت عليه السلام كه با علم امامت ميدانست راهي كه انتخاب كرده منجر به شهادتش ميشود از پيمان شكني كوفيان نهراسيد و همچنان به حركت خود براي رسوا كردن حكومت ضد اسلامي يزيد پليد و پيروانش ادامه داد.
ص: ۴۸
و اين جمله را شايد مكرر ميفرمود كه:
«مَن كانَ باذلاً فينا مُهجَتَهُ و مَوَطناً علي لِقاء الله نَفسَهُ فليَرحَل مَعَنا». [۱]
هركس حاضر است در راه ما خون قلبش را بدهد و به ملاقات پروردگار بشتابد همراه كاروان ما بيايد.
هنگامي كه امام عليه السلام از مدينه رهسپار مكه ميشد براي برادرش محمد حنيفه وصيت نامه اي نوشت و در آن وصيتنامه انگيزة قيام خود را بيان كرد.
پس از اقرار و اعتراف به يگانگي پروردگار و پيامبري حضرت محمّد صلي الله عليه و آله و سلم و حق بودن بهشت و دوزخ و حساب و زنده شدن مردگان كه احتمالاً منظور امام عليه السلام از بيان اصول عقايد آن بود كه بدانيد همين اصول امروز به خطر افتاده است!
سپس نوشت كه:
«وَ اني لَم أخرُج أشَراً و لا بَطَراً و لا مُفسِداً و لا ظالماً و إنَّما خَرَجتُ لطَلَبِ الإصلاح في اُمَّةِ جدي أريدُ أن آمُرَ بالمَعروفِ و انهي عَنِ المُنكَر و أسيرُ بسيرَةِ و أبي عليِّ بن أبيطالبِ، فَمَن قَبَّلَني بِقَبولِ الحقِّ فااللهُ أولي بالحقِّ و من رَدَّ علي هذا أصبِرُ حتي يَقضِيَ بيني و بينَ القومِ بالحَقِّ و هوَ خيرُ الحاكِمينَ و هذه وَصيَّتي يا أخي إليكَ و ما توفيق إلا باللهِ عليهِ تَوَكَّلتُ و إليهِ أنيب». [۲]
اين نهضت من نه براي سركشي و طغيان و نه از روي هواي نفس، و انگيزة شيطان است، نه منظور آن است كه فساد كاري كنم و يا بر كسي ستمي روا دارم، تنها آنچه مرا به اين جنبش عظيم دعوت ميكند آن است كه كارهاي امت جدم
ص: ۴۹
را اصلاح كنم و از فساد كاري جلوگيري نمايم و راه امر به معروف و نهي از منكر را در پيش گيرم، و روش جدّ خود رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و پدر خود علي عليه السلام را دنبال كنم هركس در مقابل دعوت من سر تسليم و پذيرش فرود آورد و حق را از من بپذيرد چه بهتر و هركس هم نپذيرد و عكس العمل نشان دهد باز صبر ميكنم و در راه رسيدن به اهداف خود مصيبتها و ناملايمات را تحمل ميكنم.
اي برادر من اين وصيت من است براي تو و توفيق را جز از خداي نخواهم و تنها بر وي توكل ميكنم و به سوي او باز ميگردم.
———-
[۱]: لهوف، ص ۵۳
[۲]: نهج الشهاده، ص ۲۶۵ و نفس المهموم، ص ۴۵
ارسال شده توسط بازار کتاب