اللهم عجل لولیک الفرج
10 فروردین 1400 توسط زهره ذليخايي
شکوفهها خبر از آمدن بهار میدهند، اما بهار من تو کجایی؟ چشمانم به در خشک شده، لبهایم از بس نامت را صدا کردهاند که دیگر رمقی به جان نالانم نمانده…
احیا گرفته ام، مگر نمیگویند میآیی و نگاهمان میکنی..
بیا مولاجان…
بیا و دست پر از معرفتت را روی سرم بکش تا دوباره روح در وجودم بدمد و سرپا شوم.
بهار با حضور تو برایم بهار است یابنالحسن، آقاجان، مددی