ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن
21 تیر 1399 توسط زهره ذليخايي
سلام ای آفتاب عدالت ، مهدی جان
بر این عرصه ی سرد و نگون بخت ، بر این دستان در زنجیر ، بر این قلب های پر تلاطم ، بر این چشمان به غم نشسته ، بر این جان های مَضطرب … تنها تابش توست که گره گشاست …
دیگر هیچ درمانی ، چاره ای ، نجاتی … چاره ساز نیست …
کاش لحظه ی طلایی ظهورت بدمد و این خستگی های مداوم و سرشار از ناامیدی از جان های ملولمان رخت بربندد ….