وصیت نامه حضرت امام خمینی(ره)
و بعد، اینجانب مناسب می دانم كه شمه ای كوتاه و قاصر در باب “ثقلین” تذكر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، كه قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای كه عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملك تا ملكوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای “ثقل اكبر” و “ثقل كبیر” كه از هر چیز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر كه شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلكه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار كوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم .
شاید جمله لن یفترقا حتی یردا علی الحوض اشاره باشد بر اینكه بعد از وجودمقدس رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - هرچه بر یكی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یك مهجوریت دیگری است ، تاآنگاه كه این دو مهجور بر رسول خدا در “حوض ” وارد شوند. و آیا این “حوض ” مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریااست ، یا چیز دیگر كه به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی كه از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اكرم - صلی الله علیه و آله و سلم - گذشته ،بر امت مسلمان بلكه بر بشریت گذشته است كه قلم از آن عاجز است .
و ذكر این نكته لازم است كه حدیث “ثقلین ” متواتر بین جمیع مسلمین است و در كتب اهل سنت از “صحاح ششگانه ” تا كتب دیگر آنان ، با الفاظ مختلفه و موارد مكرره از پیغمبر اكرم - صلی الله علیه و آله و سلم - به طور متواترنقل شده است . و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف ؛ و باید همه مسلمانان كه حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست .