چشمم به جمال زیبای حسین بن علی افتاد
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - سيرة عملي امام عليه السلام - صفحه۲۲]
عصام بن مصطلق شامي گفت وارد مدينه شدم چشمم به جمال زيباي حسين بن علي عليه السلام افتاد، منظر پاكيزه و با شوكت و جلالت او مرا به حسد واداشت و حسد هم سبب شد كه بغض و دشمني را كه در سينه از پدر او داشتم ظاهر كنم. به او نزديك شده و از روي تحقير و توهين گفتم اي پسر ابوتراب؟ امام عليه السلام فرمود:
«نِعمَ قالَ فبالَغتُ في شتمٍ و شَتَمَهُ أبيهِ»
بلي. عصام گفت: هرچه توانستم به آن حضرت و پدرش ناسزا گفتم.
«فَنَظَرَ إلىَّ نَظرَةُ عاطِفٍ رَؤفٍ»
پس از روي عطوفت و مهرباني نگاهي بر من كرد و فرمود:
«أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ خُذِ العَفوُ و أمرُ بالعُرفِ و أعرِض عَنِ الجاهِلينَ».
اين آيه اشاره به مكارم اخلاق رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم است و بعد فرمود:
با من آهسته و آرام برخورد كن و كار را بر خود و بر من آسان كن و از خداوند تبارك و تعالي طلب آمرزش بنما و سپس فرمود: اگر تو از ما طلب ياري كني ترا ياري خواهيم كرد و اگر چيزي بخواهي به تو خواهيم داد و اگر طلب ارشاد و هدايت داراي هدايتت مينماييم.
عصام گفت من از گفته و حرفهاي غلط خود پشيمان شدم و آن بزرگوار
ص: ۲۳
با فراست فهميد كه من پشيمانم فرمود: آنچه را كه يوسف به برادران خطا كار خويش فرمود من نيز ميگويم:
«لا تَثريبَ عليكُم اليُومَ يَغفِرُ اللهُ لَكُم و هُوَ أرحَمُ الرّاحِمينَ».
عتاب و ملامتي نيست بر شما، خداوند بيامرزد شما را و اوست ارحم الرّاحمين.
عصام گفت: از اين اخلاق شريف آن حضرت در مقابل آن جسارتها و ناسزاها كه از من سرزد چنان زمين بر من تنگ شد كه دوست داشتم به زمين فرو بروم. ناچار آرام از مجلس حضرت بيرون آمدم و نبود نزد من شخصي محبوبتر از حضرت حسين و پدرش علي بن ابيطالب عليهما السلام
ارسال شده توسط بازار کتاب