ملاقات امام حسین(ع) و عمربن سعد
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - دوّم محرّم - صفحه۵۲]
امام عليه السلام از ابن سعد خواست كه با وي ملاقات كند و شبانه در ميان دو سپاه ملاقات كردند و مدّتي با هم سخن گفتند، و چون عمربن سعد به اردوگاه خود بازگشت نامه اي به ابن زياد نوشت كه خدا آتش جنگ را خاموش كرد ما با هم توافق كرديم و أمر امت به خير صلاح برگزار شد، اكنون حسين بن علي آماده است كه به حجاز باز گردد يا به يكي از مرزهاي اسلامي روانه شود و آنگاه جمله اي را هم به عنوان دروغ مصلحت آميز براي رام كردن ابن زياد نوشت، با رسيدن اين نامه ابن زياد نرم شد و تحت تأثير پيشنهادهاي ابن سعد قرار گرفت، اما شمر بن ذي الجوشن كه حاضر بود گفت اشتباه ميكني اين فرصت را غنيمت شمار و دست از حسين بن علي كه اكنون بر وي دست يافته اي برمدار كه ديگر چنين فرصتي به دست نخواهي آورد، ابن زيادگفت راست ميگويي پس خودت رهسپار كربلا باش و اين نامه را به ابن سعد برسان كه حسين و يارانش بدون شرط تسليم شوند و آنگاه ايشان را به كوفه فرستد و در غير اين صورت با ايشان بجنگد و اگر هم ابن سعد زير بار نرفت و حاضر نشد با حسين بن علي جنگ كند تو خود فرماندة سپاه باش و گردن او را بزن و سرش را براي من بفرست.
آنگاه به ابن سعد نوشت كه من تو را نفرستادهام تا با حسين بن علي مدارا كني، و نزد من از وي شفاعت كني، و راه سلامت و زندگي او را هموار
ص: ۵۳
سازي، اكنون ببين اگر خود و يارانش تسليم شدند آنها را نزد من بفرست و اگر امتناع كردند بر آنها حمله كن تا آنان را بكشي و بدنهايشان را قطعه قطعه كني و پس از كشته شدن پايمال ستوران كن و اگر به اين كارها تن ندادي از كار ما و سپاه ما بركنار باش و لشكريان را به شمر بن ذي الجوشن واگذار كه ما به وي دستور داده ايم.
ارسال شده توسط بازار کتاب