الگو گرفتن از روش رسول خداو خواستگاران حضرت فاطمه (س)
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - انتخاب همسر - صفحه۲۰]
حال برگرديم به اصل مطلب و آن الگو گرفتن از روش رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و خواستگاران فاطمه ي زهرا عليهاالسلام است و ببينيم كه آيا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم هر كس از
ص: ۲۰
دخترش خواستگاري كرد فاطمه را به عقد او درآورد، يا آنكه كفويت و لياقت معني و الهي را ضابطه قرار داد.
فاطمه ي زهرا عليهاالسلام از نظر اصالت خانواده جزء شريفترين خانودهها است. او سلاله ي اصحاب طاهرين و ارحام مطهرّه است، از حيث كمالات معنوي و اخلاقي و مقام والاي عصمت در عالي ترين مرتبه قرار دارد. به همين علت همواره مورد توجه بزرگان قريش و رجال معروف عرب واقع شده و گاه و بيگاه پيشنهاد ازدواج با حضرتش را ميدادند، ولي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اصلاً خوشش نمي آمد كه اينها درباره ي فاطمه عليهاالسلام صحبت كنند لذا خواستگاران را با بي اعتنائي رد ميكرد.
«ان ابابكر و عمر خطبا الي النبي صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه مره بعد اخري فردهما» [۱] .
چندين بار ابابكر و عمر به خواستگاري حضرت زهرا عليهاالسلام آمدند ولي حضرت پاسخ منفي به آنها داد.
يك روز ابابكر بدين منظور خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد:
يا رسول الله ميل دارم با شما وصلت كنم! آيا ميشود كه فاطمه را به عقد من درآوري؟
فرمود: انها صغيره و اني انتظر بهاالقضاء فلقيه عمر فاخبره فقال ردك ثم خطبها عمر فرده» [۲] .
فاطمه هنوز كوچك است و اصلا تعيين همسر او با خداست من نيز منتظر دستور خدايم، ابوبكر مأيوسانه برگشت. در بين راه با عمر ملاقات نمود و جريان خواستگاري خودش را با او در ميان گذاشت. عمر گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پيشنهاد ترا رد كرده. بعد عمر خود به عنوان خواستگاري خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم حاضر شد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پيشنهاد او را نيز
ص: ۲۱
نپذيرفت. عبدالرحمان بن عوف و عثمان بن عفان كه هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند به عزم خواستگاري خمت رسول خدا رسيدند. عبدالرحمان عرض كرد يا رسول الله اگر فاطمه عليهاالسلام را به من تزويج كني حاضرم يكصد شتر سياه آبي چشم كه بارهايشان پارچههاي كتان اعلاي مصر باشد و ده هزار دينار مهريه اش كنم.
عثمان نيز اظهار داشت: يا رسول الله من هم به همين مهريه حاضرم و بر عبدالرحمان برتري دارم زيرا زودتر مسلمان شده ام. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از سخن آنان سخت خشمناك شد و براي آنكه بفهماند من به مال شما علاقه ندارم و داستان ازدواج داستان خريد و فروش و مبادله ي ثروت نيست، مشتي سنگ ريزه برگرفت و به جانب عبدالرحمان پاشيده و فرمود: تو خيال ميكني من بنده ي پول و ثروتم و بوسيله ي ثروت خودت بر من فخر و مباهات ميكني و ميخواهي بوسيله ي پول ازدواج را بر من تحميل كني.
———-
[۱]: مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ ص ۳۴۵.
[۲]: تذكره الخواص ص ۳۰۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب