شب عاشورا
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - شب عاشورا - صفحه۵۴]
شب عاشورا
امام سجاد علي بن الحسين عليه السلام كه در اين سفر همراه پدر بود ميفرمايد: هنگامي كه شب عاشورا فرا رسيد پدرم ياران خود را جمع كرد و براي آنها سخن گفت. با اينكه من مريض بودم نزديك وي رفتم تا گفتار وي را بشنوم كه شنيدم با ياران خود چنين ميگفت:
خدا را به نيكوترين وجهي سپاسگزارم، و در عافيت و گرفتاري او را ستايش ميكنم، خدايا تو را سپاس ميگزارم كه ما را به پيامبري سرفراز كردي و قرآن را به ما آموختي و ما را در دين و احكام آن فقيه و دانا ساختي، و براي ما گوشها و ديدهها و دلها قرار دادي، و ما را از آلودگي شرك بركنار داشتي پس ما را شكرگزار نعمتهايت قرار بده.
ص: ۵۵
«امّا بعدُ فاِنِّي لا أعلَمُ اصحاباً اَوفي و لا خَيراً مِن أصحابي و لا اَهلبيت اَبَرُّ و لا اوصَلُ من اَهل بيتي فَجزاكُمُ اللهُ عَنِّي خيراً، و انِّي لأظنُّ يوماً لَنا من هؤلاءِ ألا و انّي قد اَذِنتُ لَكُم فَانطَلَقوا جميعاً في حِلًّ لَيسَ عَلَيكُم مِنِّي ذِمامُ هذا اللَّيلِ قد غَشيكُم فاتَّخُذوهُ جُمَلاً».
راستي كه من اصحابي باوفاتر و بهتر از اصحاب خود و خويشاني نكوكارتر و مهربانتر از خويشان خود نمي شناسم، خدا همة شما را جزاي خير دهد. گمان ميكنم كه روز نبرد ما با اين سپاه رسيده من همه را اجاره رفتن دادم و آزاد گذاشتم، همگي بدون منع و مزاحمتي راه خود را در پيش گيريد و از اين تاريكي شب استفاده كنيد.
ارسال شده توسط بازار کتاب