کتاب چهل حدیث مهدی موعود
[چهل حدیث مهدی موعود - مشخصات کتاب - صفحه ۱]
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - مشخصات کتاب - صفحه ۱]
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - مشخصات کتاب - صفحه ۱]
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - چگونگي ولادت: - صفحه۹]
يك روز جبرئيل نازل شد در حاليكه حضرت زهرا عليها السلام در خواب بود و حسين عليه السلام در گهواره گريه ميكرد جبرئيل با او نغمههاي كودكانه سرداده و او را دلداري ميداد تا مادرش از خواب بيدار شد. [۱]
امام صادق عليه السلام ميفرمود: همينكه حضرت حسين عليه السلام متولد شد جبرئيل به فرمان خداوند تبارك و تعالي با هزار فرشته جهت تهنيت و تبريك به محضر رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم شرفياب شد. در هنگام نزول به جزيره اي در وسط دريا گذر نمود كه فرشته اي به نام «فطرس» كه خود از حاملان عرش الهي بود. به خاطر تخلف از فرمان پروردگار بالهايش شكسته و به صورت (تبعيد) در آن زندگي ميكرد. (فطرس حدود هفتصد سال در تبعيدگاه عبادت پروردگار را بجا آورد تا حضرت حسين عليه السلام متولد شد) فطرس به جبرئيل عرض كرد.
«أينَ تُريد؟ قال إنَّ اللهَ عَزَّوجَلَّ أنعَمَ عَلى مُحَمَّدٍ بِنِعمََةٍ فَبُعثتَ أهْنَئُهُ مِنَ الله وَ مِنّى».
كجا ميروي؟ گفت خداوند تبارك و تعالي نعمتي به حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم كرامت فرموده و من مأمور شدهام كه از طرف پروردگار و خودم به او مبارك باد بگويم. فطرس گفت: اي جبرئيل مرا هم با خود ببر شايد كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم براي من دعا كند و مشمول عفو و رحمت پروردگار قرار گيرم. جبرئيل پذيرفت و او را با خود برداشت و همينكه به خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيد
ص: ۱۰
ضمن عرض تبريك و تهنيت دربارة تولد حضرت حسين عليه السلام شرح حال فطرس را براي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بيان كرد.
«فَقال النَّبي صلي الله عليه و آله و سلم قُل له: يَتَمَسَّحُ بهذا المُولوُدِ وَعَد الي مكانَكَ، قالَ فتمَسَّحَ فُطرُسُ بالحُسَينِ و ارتَفَعَ».
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود به او بگو كه خود را به اين مولود مبارك بمالد و به مكان خود برگردد. فطرس خويشتن را به امام حسين عليه السلام ماليد سلامتي را بازيافت و اين كلمات را گفت و بالا رفت:
(يا رَسُولَ اللهِ أمّا إنَّ اُمَّتِكَ سَتَقْتُلَهُ وَ لَهُ عَلى مُكافاةٌ لا يزُورُهُ زائراً إلاّ أبلَغْتُهُ عَنهُ وَ لايَسلِمُ مُسلِمٌ إلاّ أبلَغْتُهُ سَلامة و لا يُصَلّي عَلَيهِ مُصِلٍّ الاّ أبلَغتُهُ صَلاتُهُ».
اي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به همين زودي امت تو اين نوزاد را به شهادت ميرسانند و من به جهت اين نعمتي كه از ناحية او به من رسيد به اين صورت تلافي خواهم كرد. هركس حضرت حسين عليه السلام را زيارت كند و يا سلام و صلوات بر او بفرستد آن را به آن حضرت ميرسانم.
و در روايت ديگر آمده است كه:
«وَ عَرَج إلى مَؤضعِهِ وَ هُوَ يَقُولُ: مَنْ مِثلى وَ أنا عِتاقَةُ الحُسَينُ بنُ عَليٍّ و فاطِمَةُ وَ جَدِّهِ احْمَد». [۱]
همينكه فطرس به آسمان بالا رفت ميگفت: كيست مثل من در حاليكه من آزاد شده حسين فرزند علي و فاطمه و جد بزرگوارش احمد عليهم السلام هستم.
———-
[۱]: بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۷
[۱]: مناقب، ج ۴، ص ۷۴
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - چگونگي ولادت: - صفحه۹]
طاووس يماني ميگويد: حسين بن علي عليه السلام چنان بود كه هرگاه در مكان تاريك مينشست مردم به واسطة نور پيشاني و زير گلوي او راه را
ص: ۹
پيدا ميكردند و آن حضرت را ميشناختند.
«فَإنََّ رَسُولش اللهِ صلي الله عليه و آله و سلم كَثيراً ما يُقَبِّلُ جَبينَهُ وَ نَحرَهُ».
همانا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم به طور مكرّر پيشاني و گلوگاه او را بوسه ميزد.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - چگونگي ولادت: - صفحه۸]
صفيّه دختر عبدالمطلب عمة رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بزرگترين قابله فاطمه عليها السلام ميگويد:
«لَمّا سَقَطَ الحسينُ عليه السلام من بَطنِ أمّه و كُنتُ وَلَّيتُها. قال النَّبيُّ صلي الله عليه و آله و سلم إنا لم نَنطفَهُ بعدُ. فقالَ يا عمَّة أنتَ تنظِفينَهُ أنَّ اللهَ تباركَ و تعالي قد نِظفَهُ و طَهَّرَهُ». [۱]
همينكه حضرت حسين عليه السلام از شكم مادر به زمين آمد من قابله و عهده دار كار او بودم. پيامبر مرا صدازد كه اي عمّه به شتاب پسرم را به من برسان. من گفتم اي رسول خدا ما هنوز او را نظيف نكرده ايم.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود اي عمه آيا تو او را نظيف ميكني؟! خداوند تبارك و تعالي او را نظيف و تطهير كرده است. و هم او ميگويد: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در روزهاي نخستين ولادت حسين عليه السلام بين چشمان او را بوسه زد و گريه كرد و ميگفت:
«لَعَنَ اللهُ قَوماً هُم قاتِلوكَ يا بُنَيَّ يَقُولُها ثَلاثاً».
پسر عزيزم خدا لعنت كند مردمي را كه كشندة تو هستند اين را سه بار تكرار فرمود.
من گفتم پدر و مادرم فداي تو آن مردم چه اشخاصي هستند؟ فرمود:
«بقية الفئة الباغِيَةِ مِِن بَنى أمَيّه لَعَنَهُمُ الله». [۲]
بقيه جمعيت ستمگر از بني اميه كه لعنت خدا بر آنها باد.
———-
[۱]: أمالي صدوق، ص ۱۱۷ - ۷۵
[۲]: أمالي صدوق، ص ۱۱۷ - ۷۵
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - چگونگي ولادت: - صفحه۷]
مرحوم صدوق رضوان الله تعالي عليه دربارة چگونگي ولادت امام
ص: ۷
حسين عليه السلام در كتاب شريف أمالي خواب شگفت انگيزي را از امّ أيمن نقل ميكند. پس از بيان سلسلة سند ميگويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
همسايگانام ايمن شتابان نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمدند و گفتند اي پيامبر،ام ايمن از گريه شب گذشته را به خواب نرفته و پي در پي گريسته تا صبح شده. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم بي درنگ به سراغ امّ ايمن فرستاد و او را طلبيد و فرمود: ايام ايمن خدا چشم ترا نگرياند چه چيز ترا به گريه انداخته است؟ عرض كرد اي رسول خدا رؤيايي بزرگ و عجيب ديدهام كه همواره اين شب را سراسرگريستم.
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: خواب خود را تعريف كن كه خدا و رسول به آن اعلم هستند.
ام ايمن گفت: بر من سخت است كه صحبت كنم. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: خواب چنين نيست كه ديده ميشود. پس شروع كرد به شرح خواب خود و گفت: در خواب ديدم كه گويي پاره اي از اعضاء تو در خانة من افتاده است؟
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: چشمت به راحت خواب برود ايام ايمن فاطمه فرزندي پسر ميزايد (حسين عليه السلام) تو او را بزرگ كرده و سرپرستي مينمايي پس بدين معني پاره اي از اعضاء من در خانة تو خواهد بود.
ام ايمن ميگويد: همينكه فاطمه عليها السلام حسين عليه السلام زاييد روز هفتم ولادت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود سر او را تراشيدند و به وزن آن نقره صدقه داد و عقيقه از براي او كرد و سپس من قنداقه او را در آغوش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم قرار دادم و فرمود:
«مرحباً بالحامِلِ و المَحمولِ يا أم ايمَن هذا تأويلُ رُؤياكَ». [۱]
درود بر آورنده حسين و بر حسين ايام ايمن تعبير خواب
ص: ۸
تو همين بود.
———-
[۱]: امالي صدوق، ص ۱۱۷
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - چگونگي ولادت: - صفحه۶]
اميرالمؤمنين علي عليه السلام ميفرمايد: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم گوسفندي را به عنوان عقيقه براي حسين عليه السلام كشت و سپس فرمود:
«يا فاطِمة أخلِق رأسَهُ و تَصدَّق بِزِنّةِ شَعرِهِ فَوَزناهُ فكانش وزنِهِ دِرهما». [۲]
فاطمه جان سر فرزندت را بتراش و هم وزن موي سرش صدقه بده. وقتي موي سرش را وزن كردند به مقدار يك درهم (نقره) شد.
———-
[۲]: احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۲۶۱
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - چگونگي ولادت: - صفحه۶]
در روايت ديگر آمده كه هفتمين روز ولادت حضرت حسين عليه السلام جبرئيل به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم فرود آمد و گفت:
«اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ ذِكرُهُ يُقرِئُكَ السَّلام وَ يَقُولُ لَكَ انَّ عليَّاً مِنكَ بِمَنزَلَةِ هارونَ مِن موسي قَسَمَّهُ باسمِ ابنِ هارونش قال، ما كانَ إسمُهُ؟ قال: شُبشير، قال: لِساني عَرَبيٌّ، قال: سَمُِه الحُسين فَسماهُ الحُسين». [۱]
خداوند تبارك و تعالي بر تو سلام ميرساند و ميفرمايد: همانا علي عليه السلام براي تو همانند هارون براي موسي بن عمران است. بنابراين نام فرزندت را هم نام فرزند هارون قرار بده. رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود زبان من عربي است. عرض كرد شبير به عربي حسين خوانده ميشود. پيامبر نام او را حسين نهاد.
———-
[۱]: معاني الخبار، ص ۵۷
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - چگونگي ولادت: - صفحه۵]
مژدة ولادت را فورا به رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم دادند آن بزرگوار هم بي درنگ به خانه علي و فاطمه عليها السلام آمد و از اسماء خواست تا كودكش را بياورد و ديدن كند. أسماء جامه اي سپيد به آن حضرت پوشانيد و به دست رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم داد.
«وَ أخَذَهُ وَ أذَّنَ في أذُنِهِ اليُمني و أقامَ في إذنِهِ اليُسري و جاءَ جِبرِئيل عليه السلام فأمَرَه أن يسّمِيه حُسَيناً كما جاءَ في الحَسَنِ». [۱]
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم او را در آغوش گرفت به گوش راست او اذان و به
ص: ۶
گوش چپش اقامه گفت و آنگاه جبرئيل فرود آمد و گفت اين نوزاد را حسين نام گذار همانطور كه برادرش را حسن نام نهادي.
———-
[۱]: احقاق الحق، ج۱۱، ص ۲۶۰
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام حسین علیه السلام - چگونگي ولادت: - صفحه۵]
چگونگي ولادت:
سلمي همسر أبورافع، صفيّه عمه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم،ام الفضل همسر عباسي،ام ايمن كنيز رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم قابله گان حضرت فاطمه عليها السلام بودند.
همين كه فاطمه عليها السلام را درد مخاض (زايمان) گرفت هركه باخبر شد براي سلامتي فاطمه و نوزادش دعا كرد و سرانجام عصر پنجشنبه سوم ماه شعبان نزديك به اول شب نوزاد در هاله اي از نور در نهايت زيبايي و جمال قدم به دنيا گذارد و از بوي خوشش تمام محيط اطراف خود را معطر و خوشبو كرد..
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دفاع از حريم ولايت و امامت - صفحه۶۶]
سليم بن قيس در كتاب خود از قول سلمان نقل ميكند كه:
چون شب شد علي عليه السلام فاطمه عليهاالسلام را بر الاغي سوار كرد و دست دو فرزندش حسن و حسين را گرفت و بر در خانه ي همه اهل جنگ بدر از مهاجرين و انصار برد و حق خويش را با آنان ياد آوري كرد و از آنها خواست كه او را ياري كنند. و هيچكس جواب مثبت نداد مگر صبح با سرهاي تراشيده و اسلحه در دست براي هم پيماني با مرگ آماده شوند، هنگام صبح جز چهار نفر به پيمان خود وفا نكردند.
راوي گويد: به سلمان گفتم آن چهار نفر چه كساني بودند؟ پاسخ داد:
ص: ۶۷
من، ابوذر، مقداد و زبير.
شب بعد باز علي عليه السلام به سراغ آنان رفت و آنها را از پيمانشان آگاه ساخت. آنها هم وعده ي فردا صبح را دادند. فردا صبح غير از ما چهار نفر كسي حاضر نشد.
شب سوم نيز نزد آنها رفت
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - شهادت مادر و فرزند]
آنقدر با تازيانه به دست نازنين او زد كه بازويش ورم كرد فاطمه عليهاالسلام در ميان ازدحام جمعيت و در بين در و ديوار قرار گرفت و چنان فشاري بر پهلوي آن بانوي شجاع وارد شد كه پهلويش شكست و طفلي كه در رحم داشت به شهادت رسيد و بالاخره همان ضربت باعث شهادت حضرتش نيز شد.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - شهادت مادر و فرزند - صفحه۶۹]
شهادت مادر و فرزند
علي بن ابيطالب عليه السلام تصميم گرفت با ابوبكر بيعت نكند و عملا به جهانيان بفهماند كه روش انتخاب شده مغاير با دستورات و سفارشات صريح رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و متن اسلام است. فاطمه ي اطهر عليهاالسلام نيز اين تصميم حضرت مولا علي عليه السلام را تأييد كرد و اراده كرد اگر با هرگونه خطر احتمالي مواجه شود دست از حمايت امامت و ولايت برندارد.
اميرالمؤمنين عليه السلام در خانه مشغول تأليف و جمع آوري قرآن شد و تقريبا يك نوع بي اعتنائي و مبارزه منفي را شروع كرد. يك روز عمر به ابوبكر خطاب كرد كه تمام مردم با تو بيعت كردند جز علي و بستگانش، اگر آنها بيعت نكنند حكومت تو استحكام ندارد بايد از آنها بيعت بگيري. ابوبكر پيشنهاد عمر را پذيرفت و به قنفذ گفت: به نزد علي برو و بگو خليفه از تو خواسته كه براي بيعت در مسجد حاضر شوي. قنفذ چندين مرتبه نزد حضرت علي عليه السلام رفت و آمد كرد ولي اميرالمؤمنين عليه السلام از حضور نزد ابوبكر امتناع نمود، عمر به اتفاق خالدبن وليد و قنفذ و عده اي ديگر رهسپار خانه ي حضرت زهرا عليهاالسلام شدند. در خانه را زد و گفت يا علي در را باز كن. فاطمه عليهاالسلام با سربسته و تن رنجور پشت درآمد و فرمود: اي عمر با ما چكار داري؟ چرا نمي گذاري به كار خودمان مشغول باشيم؟
عمر بانگ زد: «لتخرجن الي البيعه او لا حرقن البيت عليكم» [۱] .
براي بيعت بيرون آئيد والا خانه را آتش ميكشم.
فاطمه عليهاالسلام فرمود: اي عمر آيا از خدا نمي ترسي ميخواهي داخل خانه ي من شوي؟ هر چه كرد عمر از تصميمش منصرف نشد.
ص: ۷۰
هنگامي كه عمر ديد در خانه را باز نمي كند گفت:
ثم دعي عمر بالنار فاضرمهاي الباب فاحرق الباب ثم دفعه عمر فاستقبلته فاطمه عليهاالسلام و صاحت يا ابتاه يا رسول الله فرفع السيف و هو في غمده فوجا به جنبها فصرخت فرفع السوط فضرب به ذراعها فصاحت يا ابتاه» [۱] .
هيزم بياوريد در خانه را آتش بزنيم. در خانه را آتش زدند. در باز شد. عمر خواست وارد خانه شود حضدت زهرا عليهاالسلام كه در را باز و خطر را نزديك ديد مردانه جلوي عمر را گرفت و صدا به ضجه و شيون بلند كرد كه «يا ابتاه يا رسول الله» شايد مردم از خواب غفلت بيدار گردند و از علي عليه السلام دفاع كنند. استغاثهها و نالههاي حضرت زهرا عليهاالسلام نه تنها در دلهاي آن سنگ دلان اثر نكرد بلكه با پشت شمشير به پهلويش زدند و با تازيانه بازويش را سياه كردند با دست از دفاع ولايت و امامت بردارد!!
بالاخره علي عليه السلام را به اسارت به جانب مسجد بردند، حضرت زهرا عليهاالسلام كه جان علي عليه السلام را در خطر ديد مردانه قيام كرد و دامن او را محكم گرفت و گفت: نمي گذارم همسرم را ببريد. قنفذ ديد زهرا عليهاالسلام دست از علي عليه السلام برنمي دارد.
———-
[۱]: شرح نهج البلاغه ج ۶، ص ۴۸.
[۱]: بحار ج ۴۳، ص ۱۵۰.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دفاع از حريم ولايت و امامت - صفحه۶۸]
روش ديگري كه فاطمه عليهاالسلام جهت مبارزه و دفاع از حريم ولايت انتخاب كرد مبارزه ي منفي و تحريك عواطف و احساسات مردم بود، حضرت زهرا عليهاالسلام با شكوه و ناله و گريه و نوحه و مرثيه سرائي براي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و مصائبي كه پس از رحلت پدر بر وي وارد شد، پايههاي حكومتهاي غاصب را لرزاند و حداقل تأثير آن اثبات مظلوميت خود و شوهرش بود و همين وضع در ميان مردم مدينه تدريجا جنب و جوشي ايجاد كرد و گريهها و شكايتهاي يگانه يادگار پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم زبانزد مردم شد و از همديگر ميپرستيدند چرا فاطمه اينقدر گريه ميكند و چرا با گذشت زمان مصيبت پدر را فراموش نكرده و بالاخره بعضي از آنها با حضرت
ص: ۶۹
زهرا عليهاالسلام مواجه ميشدند و فاطمه عليهاالسلام حقيقت را برايشان روشن می نمود.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دفاع از حريم ولايت و امامت - صفحه۶۸]
مرحوم مجلسي رضوان الله تعالي عليه از قول سويد بن غفله نقل ميكند كه زنان مزبور هنگامي كه بيانات حضرت را بازگو كردند، بدنبال آن گروهي از بزرگان مهاجر و انصار به عنوان عذرخواهي نزد فاطمه عليهاالسلام آمدند و عذر خود را اينگونه بيان كردند:
اي بانوي بزرگوار اگر ابوالحسن حقيقت را قبلا براي ما بيان داشته و فضيلت خود را در امر خلافت پيش از اين بما خبر ميداد ما هيچ گاه او را وانمي گذارديم و به سراغ ديگران نمي رفتيم ولي اكنون كار از كار گذشته است.
«فقالت عليهاالسلام اليكم عني فلا عذر بعد تعذيركم ولا امر بعد تقصيركم» [۱] .
زهرا عليهاالسلام با شنيدن اين سخنان رو از آنها گردانيده و توبيخشان نمود و دستور رفتن آنها را از نزد خود صادر نمود.
———-
[۱]: بحار ج ۴۳، ص ۱۵۸.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دفاع از حريم ولايت و امامت - صفحه۶۷]
ام سلمه ميگويد: پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به ديدن فاطمه عليهاالسلام آمدم و حال آن حضرت را پرسيدم، فاطمه عليهاالسلام در جواب فرمود:
«اصحبت بين كمد و كرب، فقد النبي، و ظلم الوصي، هتك والله حجابه» در حالي هستم ميان اندوه و غم بسيار، فقدان پيامبر، ظلمي كه نسبت به وصي او انجام شده، بخدا سوگند پرده ي حرمتش را دريدند، مقام امامت و رهبريش را بر خلاف تنزيل كتاب خدا و تأويلي كه پيغمبر از آن فرمود از دستش ربوده و از او گرفتند و انگيزه اي نداشتند جز كينه هائي كه از جنگ بدر از او داشتند و انتقامهائي كه بدين وسيله از جنگ احد ميخواستند بگيرند و آن كينه و انتقامها را در دلهاي نفاق جويانه ي خويش پنهان كرده بودند. او در سخنان پرسوز و سرشار از حكمت و بلاغت ديگر خود خطاب به زناني كه در روزهاي آخر زندگي به عيادتش آمده بودند فرمود:
«و ما نقمووا من ابوالحسن؟ نقموا والله منه نكير سيفه و شده وطئه و نكال وقعته و تنمره في ذات الله» [۲] .
آخر اينان از ابوالحسن (شوهر بزرگوار من) چه عقده اي در دل
ص: ۶۸
داشتند؟ بخدا سوگند عقده ي اينها از وي همان خشم و كينه اي بود كه از شمشير زدنها و پايداريها و مردانگيهاي او در ميدان جنگ و حملههاي شجاعانه ي او در راه خدا (با دشمنان دين) داشت.
———-
[۲]: بحار ج ۴۳، ص ۱۵۸.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دفاع از حريم ولايت و امامت - صفحه۶۷]
از حضرت زهرا عليهاالسلام سؤال شد آيا پيامبر قبل از وفات به امامت علي عليه السلام تصريح كرده است؟
فاطمه عليهاالسلام فرمود: «واعجباه انسيتم يوم غدير خم» [۱] .
عجبا آيا روز غدير خم را فرامومش كرده ايد.
———-
[۱]: كفايه الاثر ص ۱۹۸.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دفاع از حريم ولايت و امامت - صفحه۶۶]
سليم بن قيس در كتاب خود از قول سلمان نقل ميكند كه:
چون شب شد علي عليه السلام فاطمه عليهاالسلام را بر الاغي سوار كرد و دست دو فرزندش حسن و حسين را گرفت و بر در خانه ي همه اهل جنگ بدر از مهاجرين و انصار برد و حق خويش را با آنان ياد آوري كرد و از آنها خواست كه او را ياري كنند. و هيچكس جواب مثبت نداد مگر صبح با سرهاي تراشيده و اسلحه در دست براي هم پيماني با مرگ آماده شوند، هنگام صبح جز چهار نفر به پيمان خود وفا نكردند.
راوي گويد: به سلمان گفتم آن چهار نفر چه كساني بودند؟ پاسخ داد:
ص: ۶۷
من، ابوذر، مقداد و زبير.
شب بعد باز علي عليه السلام به سراغ آنان رفت و آنها را از پيمانشان آگاه ساخت. آنها هم وعده ي فردا صبح را دادند. فردا صبح غير از ما چهار نفر كسي حاضر نشد.
شب سوم نيز نزد آنها رفت باز كسي جز ما حاضر نبود.
———-
[۱]: كفايه الاثر ص ۱۹۸.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دفاع از حريم ولايت و امامت - صفحه۶۶]
بانوان با ايمان خوب ميدانند كه اول مدافع حريم مقدس ولايت و امامت، فاطمه ي زهرا عليهاالسلام بود كه از بذل جان خود و فرزندش در اين راه دريغ نكرد! پس از رحلت خاتم انبيا صلي الله عليه و آله و سلم مسئله ي سقيفه و خليفه تراشي واقع شد. درست در آن موقع كه اميرالمؤمنين علي عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام مشغول كفن و دفن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بودند.
در اين ميان حضرت فاطمه عليهاالسلام بعنوان اول مدافع حريم امامت كمر بسته و نخستين قدم را در راه مبارزه با غاصبين برداشت. دست حسن و حسين را گرفته شبانه به خانه ي بزرگان و رجال مدينه رفته و آنان را به ياري دعوت كرد و سفارشات و وصيتهاي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را به آنان گوشزد نمود.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دفاع از حريم ولايت و امامت - صفحه۶۶]
دفاع از حريم ولايت و امامت
يكي از درخشانترين افتخارات بانوان پيرو مكتب تشيع آنست كه در مسأله ي دفاع از حريم رهبري و ولايت، راهبر و اسوه ي حسنه اي چون فاطمه عليهاالسلام دارند. بانوان متعهده و آگاه شيعه با تيزهوشي و درك عميق خود
ص: ۶۶
هميشه پشت سر مردان با ايمان خويش دست از دامن آل رسول صلي الله عليه و آله و سلم برنداشته و همواره در گرد عدل مظلوم و مظهر صفات كمال و جلال الهي علي عليه السلام و اولاد معصومش حلقه زده و امامت را بعنوان يكي از اركان و اصول مذهب ميدانند واين عرفان و شعور را آگاهانه از متن دين و عمق و ژرفاي سفارشات رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در احاديثي از قبيل غدير، منزلت، ثقلين و امثال آنها بدست آورده اند.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - مبارزه براي گرفتن حق مسلم خويش - صفحه۶۴]
وقتي حضرت فاطمه عليهاالسلام از دادخواهي خصوصي نتيجه نبرد تصميم گرفت اعتراض و شكايت خود را در جمع و حضور مردم مطرح نمايد و بهمين جهت با عده اي از زنان خويشاوند روانه ي مسجد شد، چون به مسجد ميرفت راه رفتن او همانند راه رفتن پدرش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود.
ص: ۶۵
ابوبكر با گروهي از مهاجران و انصار در مسجد نشسته بودند، حضرت زهرا عليهاالسلام پشت پرده در بين خانمها نشست. نخست ناله اي سر داد كه مجلس را لرزاند و حاضران به گريه افتادند سپس چند لحظه اي آرام گرفت تا مردم آرام شدند آنگاه سخنراني و خطبه تاريخي و كوبنده ي خود را آغاز كرد و با گفتاري شيوا و بليغ دولت وقت را استيضاح نمود.
نطق آتشين و مستدل فاطمه عليهاالسلام كه در جاي خود بايد بطور مستقل مورد بحث قرار گيرد جمعيت و خليفه را چنان مجذوب و محكوم كرد كه مجلس سخت متشنج شد و افكار عمومي بنفع زهرا عليهاالسلام رأي ميداد. ابوبكر در بن بست سختي قرار گرفت ولي با ارعاب و سركوب مردم و پاسخهاي بي محتوا جواب رد به حضرت زهرا عليهاالسلام داد و هر كسي هم از حق آن حضرت دفاع ميكرد سركوب ميشد و از جمله مدافعينام سلمه بود كه به جرم حمايت از حق فاطمه عليهاالسلام تا يك سال از حقوق محروم شد.
حضرت زهرا عليهاالسلام تصميم گرفت باز هم به مبارزات خود ادامه دهد و براي ادامه ي مبارزه شيوه ي جديدي را انتخاب كرد و آن اعتصاب سخن بود و رسما اعلان كرد اگر فدك مرا پس ندهي تا زنده هستم با تو صحبت نمي كنم. فهجرته فاطمه ولم تكلمه في ذلك حتي ماتت» [۱] .
حضرت فاطمه عليهاالسلام تا پايان زندگي با او حرف نزد و هميشه از او روي برمي گرداند.
———-
[۱]: شرح ابن الحديد ج ۶، ص ۴۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - مبارزه براي گرفتن حق مسلم خويش - صفحه۶۴]
ابن ابي الحديد معتزلي در شدح نهج البلاغه مينويسد كه از علي بن فاروقي مدرس غربي بغداد پرسيدم:
فاطمه راست ميگفت؟ گفت: آري! گفتم اگر راست ميگفت چرا فدك را به او برنگرداندند؟ وي با لبخندي پاسخ داد:
«لو اعطاها اليوم فدك بمجرد دعواها لجات اليه غدا وادعت لزوجها الخلافه»
اگر آن روز فدك را به او ميدادند فردا خلافت شوهر خود را ادعا ميكرد!! [۱] .
———-
[۱]: شرح نهج البلاغه ج ۱۶، ص ۲۸۴.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - مبارزه براي گرفتن حق مسلم خويش - صفحه۶۳]
حضرت زهرا عليهاالسلام پس از غصب فدك آرام ننشست و براي گرفتن حق خويش به مبارزه برخاست.
ابتدا نزد ابوبكر آمد گفت:
ابوبكر وقتي تو بميري ارث تو به چه كسي ميرسد؟
جواب داد: زنان و فرزندانم!
ص: ۶۴
فرمود: چه شده است كه حالا تو وارث پيغمبري نه ما؟
پاسخ داد: دختر پيغمبر پدرت درهم و ديناري زر و سيم بجا نگذاشته!
فرمود: اما سهم ما از فدك چه ميشود؟
گفت: از پدرت شنيدم كه «من تا زنده هستم در اين زمين تصرف خواهم كرد و چون مردم مال همه ي مسلمانان خواهد بود. »
فرمود: ولي پيغمبر در زمان حيات خود اين مزرعه را به من بخشيده است!
سؤال كرد: گواهي داري؟
فرمود: آري. شوهرم علي عليه السلام وام ايمن گواهي ميدهند. گفت: دختر پيغمبر ميداني كهام ايمن زن است و گواهي او كامل نيست. بدين ترتيب فدك به تصرف حكومت درآمد.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - مبارزه براي گرفتن حق مسلم خويش - صفحه۶۳]
حاكم به مقتضاي اجتهادي كه در برابر نص كرد حق حضرت زهرا عليهاالسلام يعني فدك را تصرف كرد و ما در اينجا از نصوصي كه از طريق اهل سنت بدست ما رسيده به دو موردش اشاره ميكنيم.
ابوسعيد خدري ميگويد: وقتي آيه ي «وآت ذالقربي حقه» نازل شد: «دعا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه فاعطاها فدك» رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم حضرت فاطمه را خواست و فدك را به او عطا فرمود. ابن عباس ميگويد: وقتي آيه ي «وآت ذالقربي حقه» نازل شد: «اقطع رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه فدكا» [۱] .
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم تصميم جدي گرفت كه فدك را به فاطمه تقديم كند.
———-
[۱]: هر دو روايت در تفسير در المنثور سيوطي، ج ۴، ص ۱۷۷.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - مبارزه براي گرفتن حق مسلم خويش - صفحه۶۳]
مبارزه براي گرفتن حق مسلم خويش
احقاق حق و دست يافتن به حقوق فطري و اسلامي بين زن و مرد فرق نمي كند. در آئين مقدس اسلام تن به ظلم دادن و زيربار زور رفتن خود گناهي نابخشودني است، چرا كه سكوت در برابر متجاوزين آتش تعدي و تجاوز آنها را تيزتر ميكند و در ضايع كردن حقوق ديگران به آنها جرئت بيشتري ميدهد. پس بايد هركس كه به او ظلم شد، چه زن و چه مرد در برابر غاصب و ظالم بايستد و از حقوق قطعي خويش دفاع كند. بر اساس همين قانون اصيل و مورد قبول همه ي جوامع بشري بود كه فاطمه ي زهرا عليهاالسلام پس از غصب سرزمين فدك به دادخواهي و مبارزه براي گرفتي حق مسلم خويش برخاست.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - ايثار فاطمه - صفحه۶۲]
مرحوم شهيد ثالث در احقاق الحق نقل ميكند كه: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پيراهن نو و جديدي براي شب عروسي و زفاف دخترش فاطمه عليهاالسلام خريداري و تهيه كرد، و پيش از آن فاطمه پيراهن وصله دار به تن ميكرد. در همان شب فاطمه عليهاالسلام صداي ناله ي سائلي را بر خانه شنيد كه از برهنگي خود شكايت دارد و پيراهني از خاندان رسالت درخواست دارد.
فاطمه عليهاالسلام كه صداي ناله ي سائل را شنيد خواست تا پيراهن كهنه و وصله دار به آن سائل بدهد ولي بياد اين آيه افتاد كه:
«لن تنالواالبر حتي تنفقوا مما تحبون» [۲] .
هرگز به نيكي نرسيد مگر آنكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد. بهمين جهت همان پيراهن نو را به سائل داد و چون هنگام زفاف شد جبرئيل پيراهني از سندس سبز بهشتي براي فاطمه آورد كه نورش چشمها را خيره ميكرد [۳] .
———-
[۲]: آل عمران- ۹۲.
[۳]: احقاق الحقوق ج ۱۰، ص ۴۰۱.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - ايثار فاطمه - صفحه۶۰]
ايثار فاطمه
جابربن عبدالله انصاري ميگويد روزي نماز عصر را با پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم خوانديم. اصحاب نشسته بودند. ناگاه پيرمردي خدمت رسول خدا رسيد كه لباس كهنه اي پوشيده بود و از شدت پيري و ناتواني نمي توانست بر جاي خودش قرار گيرد. پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم متوجه او شد و از احوالش پرسيد عرض كرد: يا رسول الله مردي هستم گرسنه، سيرم كن، برهنهام لباسي به من عطا كن، تهيدستم چيزي به من بده، رسول خدا فرمود: من كه اكنون چيزي ندارم ولي ترا به جايي راهنمايي ميكنم شايد حاجتت برآورده شود، برو به منزل شخصي كه خدا و رسول را دوست دارد، خدا و رسول نيز او را دوست دارند. برو به خانه ي دخترم فاطمه عليهاالسلام شايد به تو چيزي عطا كند. سپس به بلال فرمود پيرمرد ناتوان با به خانه ي فاطمه هدايت كن.
بلال به اتفاق پيرمرد به خانه ي فاطمه رفتند. پيرمرد عرض كرد سلام بر شما اي خانواده ي نبوت و مركز نزول فرشتگان، فاطمه عليهاالسلام جوابش را داد و فرمود كيستي؟ عرض كرد: فقيري هستم خدمت پدرت رسيدم مرا به سوي شما راهنمائي نمود. اي دختر پيامبر گرسنهام سيرم كنيد. برهنهام پوششي به من بدهيد، فقيرم چيزي به من عطا نمائيد. حضرت فاطمه كه هيچ غذائي در خانه سراغ نداشت پوست گوسفندي را كه فرش حسن و حسين عليهماالسلام بود به پير مرد داد. عرض كرد: اين پوست كجاي زندگي مرا اصلاح ميكند؟ فاطمه گلوبندي را كه دختر عمويش به وي اهدا نموده بود به او داد و فرمود: به فروش رسان و زندگي خودت را با آن اصلاح كن.
پيرمرد برگشت و جريان را خدمت پيغمبر عرض كرد. آن حضرت گريست و فرمود: گردنبند را بفروش رسان تا خدا به بركت عطاي دخترم براي تو گشايشي فراهم سازد. عمار ياسر از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اجازه گرفت كه آن گردنبند را خريداري كند. از پيرمرد پرسيد آن را چقدر ميفروشي؟
ص: ۶۱
گفت: به بهاي آنكه شكمم را از نان و گوشت سير كني، و يك برد يماني بر تنم بپوشاني تا با آن نماز بخوانم، و يك دينار پول بدهي تا مرا نزد اهل و عيالم برساند. عمار گفت: من اين گردنبند را به بيست دينار و دويست درهم و يك برد يماني و يك حيوان سواري و نان و گوشتي كه سيرت كند ميخرم. پيرمرد گردنبند را به عمار فروخت و پولش را تحويل گرفت و خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيد. حضرت از او پرسيد سير و پوشيده شدي؟ عرض كرد: آري، به بركت عطاي فاطمه عليهاالسلام بي نياز شدم. خدا در عوض، به فاطمه عطائي بكند كه نه چشمي ديده و نه گوشي شنيده باشد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به اصحاب فرمود: خدا در همين دنيا جنين عطائي را به فاطمه كرده است. زيرا پدري مثل من و شوهري مثل علي عليه السلام و فرزنداني چون حسن و حسين عليهم السلام بدو داده است. وقتي عزرائيل فاطمه را قبض روح كند و در قبر از او بپرسند پيغمبرت كيست؟ جواب ميدهد پدرم. ميگويند: امامت كيست؟ جواب ميدهد شوهرم علي بن ابيطالب. خداوند گروهي از ملائكه را ماموريت داده كه بعد از مردنش دائما درود بر او و پدر و شوهر و فرزندانش بفرستند.
«فمن زارني بعد وفاتي فكانما زارني في حياتي، و من زار فاطمه فكانما زارني و من زار علي بن ابيطالب فكانما زار فاطمه و من زار الحسن والحسين فكانما زار عليا، و من زار ذريتهما فكانما زارهما»
توجه داشته باشيد هركس مرا بعد از وفات زيارت كند مثل آنست كه در زمان حيات به زيارتم آمده باشد و هركس به زيارت فاطمهام برود مثل آنست كه مرا زيارت كرده و هركس علي بن ابيطالب را زيارت كند مثل آنست كه فاطمه را زيارت كرده و هركس حسن و حسين را زيارت كند مثل آنست كه علي بن ابيطالب را زيارت كرده و هركس فرزندان حسن و حسين را زيارت كند مثل آنست كه حسن و حسين را زيارت كرده باشد.
ص: ۶۲
عمار گردنبند را از پيرمرد گرفت و خوشبو نمود و در پارچه ي يماني گذاشت و به غلامش گفت: اين را ببر. وقتي غلام پيش رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم رفت، حضرت مال را با غلام به فاطمه بخشيد. فاطمه عليهاالسلام گردنبند را گرفت و غلام را آزاد نمود، هنگامي كه غلام به آزادي رسيد خنديد. علت خنده اش را پرسيدند. جواب داد:
«اضحكني عظم بركه هذا العقد، اشبع جائعا و كسي عريانا و اغني فقيرا و اعتق عبدا و رجع الي ربه» [۱] .
خنده من براي اينست كه اين گردنبند چقدر با بركت بود. گرسنه اي را سير كرد. برهنه اي را پوشانيد و تهيدستي را بي نياز كرد و غلامي را آزاد نمود. و باز هم نزد صاحبش برگشت!
———-
[۱]: بحار ج ۴۳، ص ۵۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - ايثار و بخشش - صفحه۵۹]
ايثار و بخشش
اشاره
درست است كه بعضي صفاب مثل جود و كرم موروثي و مربوط به اصالت خانواده و سجاياي اخلاقي پدران و مادران است، ولي در عين حال قابل اكتساب و ايجاد نيز هست. اگر كسي به عنوان وظيفه ي مهم دنبال آن باشد كه خود را متخلق به اين صفت حميده و خوب بنمايد كاري است شدني و تدريجا روح سخاوت و ايثار در او بوجود خواهد آمد. در كلام معصوم عليه السلام تشويق و ترغيب به مسئله ي سخاوت و ايثار در قالب اين بيان آمده كه حوائج نزد آنها بهتر روا ميشود و اين گونه اشخاص بي درخواست عطا ميكنند.
روحيه جوانمردي و سخاوت آنقدر پرارزش و جالب است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خطاب به فرزند حاتم طائي يعني عدي بن حاتم فرمود:
«دفع عن ابيك العذاب الشديد بسخاء نفسه»
خداوند تبارك و تعالي از پدر تو بخاطر جود و سخاوتي كه داشت عذاب سخت را برداشت.
در اينجا توجه خانمهاي با ايمان را به اين نكته جلب ميكنم كه ايثار و سخاوت را منحصرا در اموال شخصي خويش مجاز هستند و اجازه ندارند از هزينه اي كه شوهر جهت مخارج روزمره در اختيارشان گذارده حتي در راه خير خرج و مصرف كنند. چون بقول معروف خرج كه از كيسه ي مهمان بود، حاتم طائي شدن آسان بود.
بانوان خوب ميدانند كه رسالت آنها امانتداري و حفظ اموال شوهر است بنابراين به خود اجازه نمي دهند كه بدون حساب چيزي را به كسي هديه و تقديم كنند. تجربه نشان داده كه طبقه ي زنان هنر خاصي در كنترل وسائل خانه و زندگي دارند و اگر اراده كنند خيلي راحت ميتوانند جلوي اسرافها و خرج تراشيها و مصرفهاي ناموزون و غلط را بگيرند.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - ديدگاه فاطمه درباره حجاب - صفحه۵۸]
مرد نابينائي اجازه خواست تا به خانه ي فاطمه عليهاالسلام وارد شود، فاطمه در حجاب رفت و مرد وارد شد، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به فاطمه عليهاالسلام فرمود:
«لم حجبتيه و هو لايراك فقالت عليهاالسلام: ان لم يكن يراني فاني اراه و هو يشم الريح فقال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اشهدانك بضعه مني» [۴] .
او كه مرد نابينائي است و تو را نمي بيند چرا در حجاب رفتي؟
فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: اگر او مرا نمي بيند من كه او را ميبينم و او بوي مرا استشمام ميكند! رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: گواهي ميدهم كه به راستي تو پاره ي تن من هستي.
———-
[۴]: بحار ج ۴۳، ص ۹۱.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - ديدگاه فاطمه درباره حجاب - صفحه۵۸]
در روايت ديگري آمده كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم از اصحاب خويش سؤال كرد كه زن چيست؟ پاسخ دادند زن عورت است؟ حضرت پرسيد: در چه وقت است كه زن از هر وقت ديگر به خدا نزديكتر خواهد بود؟ اصحاب نتوانستند پاسخ سؤال را بدهند تا اينكه مطلب به گوش حضرت زهرا عليهاالسلام رسيد و ايشان در جواب فرمود:
«ادني ما تكون من ربها ان تلزم قعر بيتها فقال رسول الله ان فاطمه بضعه مني» [۳] .
آن وقتي كه ملازم قعر خانه ي خود باشد از هر زمان به خدا نزديكتر است. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود براستي كه فاطمه پاره ي تن من است.
———-
[۳]: بحار ج ۴۳، ص ۹۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - ديدگاه فاطمه درباره حجاب - صفحه۵۷]
اما ديدگاه حضرت زهرا عليهاالسلام درباره ي حجاب و عفاف زنان:
اميرالمؤمنين علي عليه السلام ميفرمايد:
روزي با گروهي از اصحاب خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بودم، آن حضرت به اصحابش فرمود:
«اي شيي خير للمراه»؟ چه چيز است كه براي زن بهتر از هر چيز است؟ هيچكس نتوانست جواب صحيحي بدهد. وقتي اصحاب متفرق شدند من به خانه رفتم و سؤالي را كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مطرح كرده بود به فاطمه عليهاالسلام گفتم: فاطمه فرمود: من جواب آن را ميدانم.
ص: ۵۸
«خير للنساء ان لايرين الرجال ولا يراهن الرجال» [۱] .
«بهترين چيز براي زنان آنست كه مردان نامحرم آنها را نبينند و آنها نيز نامحرمان را نبينند. هنگامي كه خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيدم و پاسخ فاطمه عليهاالسلام را به آن حضرت رساندم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شادمان شد و فرمود: «ان فاطمه بضعه مني» [۲] براستي فاطمه پاره ي تن من است.
———-
[۱]: بحار ج ۴۳، ص ۵۴.
[۲]: كشف الغمه ج ۲، ص ۹۲
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - ديدگاه فاطمه درباره حجاب - صفحه۵۷]
امام صادق عليه السلام حضور فاطمه عليهاالسلام را در بيروي خانه اين گونه بيان ميفرمايد:
«ان فاطمه عليهاالسلام كانت تاتي قبور الشهداء في كل غداه سبت فتاتي قبر حمزه و تترحم عليه و تستغفر له» [۲] .
فاطمه عليهاالسلام روزهاي شنبه سر قبر حمزه و شهداي احد ميرفت و براي آنها طلب آمرزش ميكرد.
———-
[۲]: بحار ج ۴۳، ص ۹.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - ديدگاه فاطمه درباره حجاب - صفحه۵۶]
ديدگاه فاطمه درباره حجاب
در پاره اي از روايات ديدگاه حضرت زهرا عليهاالسلام درباره ي حجاب به گونه اي بيان شده كه ابتدا ممكن است بعضي از زنان با ايمان فكر كنند شركت آنان در اجتماعات و سخن گفتن با مردان مطلقا ممنوع است در حالي كه نظر آن حضرت اينست كه زنان بايد از هرگونه تماس و برخورد اجتماعي كه منجر به بي عفتي و تحريك مردان ميشود پرهيز كنند. مثلا صداي خود را نازك نكنند، لباسي كه جلب توجه ميكند نپوشند و در هنگام رفت و آمد متين و باوقار تردد نمايند.
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم به زنان صدر اسلام درباره ي رفت و آمد به مسجد و كوچه و بازار سفارش ميكند كه:
«ليس للنساء من سروات الطريق شيي ء ولكن تمشي في جانب الحائط
ص: ۵۷
والطريق» [۱] .
زنان نبايد از وسط كوچه و گذرگاهها عبور كنند بلكه بايد هميشه از كنار ديوار حركت كنند (تا جلب توجه ديگرن را ننمايند).
بنابراين خانمها ميتوانند در بيرون خانه رفت و آمد كنند ولي به شرط آنكه با مردان اختلاط و بر ورد نداشته باشند، زيرا همين اختلاطها مقدمه ي ارتباطها و بعد فتنهها و شكستن حريم عفت و پاكدامني آنها ميشود.
بنابراين حضور زن در اجتماعات با حفظ حجاب و عفاف جايز است.
———-
[۱]: فروع كافي ج ۵، ص ۵۱۸.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۵۵]
رسول مكرّم اسلام ميفرمود:
«ان خير نسائكم… المتبرجه مع زوجها المتبرجه مع زوجها الحصان علي غيره». [۱]
محققا بهترين زنان شما زني است كه… زينت بدن خود را نزد شوهر مكشوف و از نامحرم محفوظ و مستور سازد.
در بياني ديگر ميفرمايد:
«الا اخبركم بشرار نسائكم… المتبره اذا غاب عنها بعلها الحصان معه اذا حضر» [۲] .
مي خواهيد بدترين زنان شما را معرفي كنم؟… زني كه در اوقات غيبت شوهر آشكارا از خانه بيرون رود و خودنمائي كند و در هنگام حضور شوهر خود را از او بپوشاند.
———-
[۱]: من لا يحضر الفقيه ج ۳، ص ۲۷۵.
[۲]: مكارم الاخلاق ص ۲۵۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۵۵]
در آيه ديگر در همين سوره ميفرمايد:
«و لا تبرجن تبرج الجاهليه الأولي» [۲] .
به رسم جاهليت پيشين، آرايش و خودنمائي نكنيد.
اين آيه هشدار به خانمهاي عصر ما نيز هست كه مواظب باشيد جاهليت پيشين كه عبارت بود از بي حجابي و فحشاء و بي عفتي دوباره برنگردد و استعمارگران با نقشههاي شوم و خائنانه ي خويش مجددا وضع را به مثل سابق قرار ندهد. چنانكه با كمال تأسف دشمن با سياست گام به گام خود بي حجابي و بدحجابي و تقليد كوركورانه از فرهنگ منحط خود را طبق يك برنامه ي حساب شده با خط و جهت دادن از خارج و داخل كشور رواج ميدهد به گونه اي كه داريم به سمتي حركت ميكنيم كه تدريجا به صورت يك امر عادي و برنامه ي پذيرفته شده ي جامعا درآمده
ص: ۵۶
است!!
———-
[۲]: احزاب- ۳۳.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۵۵]
«يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلا بيبهن ذلك ادني ان يعرفن فلا يوذين و كان الله غفورا رحيما» [۱] .
اي پيامبر: به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو پوششهاي خود را در برگيرند كه بدين گونه بهتر شناخته و مورد آزار قرار نگيرند و خدا آمرزنده و مهربان است.
تفسير علي بن ابراهيم قمي داستان نزول آيه را اين گونه بيان ميكند: زنان مسلمان به مسجد ميرفتند و نماز جماعت را با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ميخواندند.
هنگامي كه آنها براي نماز صبح يا مغرب و عشاء از خانه بيرون ميرفتند، جوانها بر سر راهشان مينشستند و به تعرض و آزار آنان ميپرداختند.
آيه ي فوق به همين مناسبت نازل شد
———-
[۱]: احزاب- ۵۹.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - حجاب و عفاف - صفحه۵۴]
حجاب و عفاف
اشاره
مفضل از امام صاد عليه السلام نقل ميكند كه خطاب به او فرمود:
«انظر الان يا مفضل الي ما خص به الأنسان دون جميع الحيوان من هذا الخلق الجليل قدره العظيم عناوه اعني الحياء».
اينك دقت كن در صفتي كه خداوند آنرا به آدميان اختصاص داده و حيوانات از آن بي بهره اند آن خوي پر ارج و بزرگ آن چيز ارزنده و عظيم يعني شرم و حياء!!
مسئله ي حجاب و عفاف در ديدگاه مكتبهاي الهي و پيامبران يكي از اصول مهم شخصيت و ارزش زنان است اگر چه در مكتبهاي الحادي و جوامع غربي وضع غير از اين است و اين دوگانگي تنها در مسئله ي حجاب نيست، بسياري از سنن و احكام شرعي ما كه مايه ي افتخار و مباهات براي ما است براي غربيها و بيگانگان از اسلام رفتاري غيرمعقول و خلاف شئون آزادي و دموكراسي است. در فرهنگ غرب بي عفتي، روابط نامشروع و برهنگي نشان روشنفكري و آزادي است تا آنجا كه در امريكا و انگلستان ازدواج بين جنس موافق مشروع و قانوني است. پس ما را با اين فاسقهاي دور از عفت و عفاف چكار، ما مسلمانيم و پيرو مكتب قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام. الگوي بانوان ما زهراء و زينب عليهماالسلام هستند. زنان با ايمان ما در حفظ و پوشش خويش به دنبال چنين رهبران بزرگواري حركت ميكنند و كاري به مدهاي اروپائي و غيره ندارند.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - عبادت فاطمه عليهاسلام - صفحه۵۳]
رياضتهاي عبادي حضرت زهرا عليهاالسلام روح حضرتش را چنان به ملكوت أعلي پيوند داده بود كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم از قول پروردگار متعال نماز خواندن و طريقه ي عبادت آن بزرگوار را براي آسمانيان چنين بازگو ميفرمايد:
«متي قامت في محرابها بين يدي ربها جل جلاله زهر نورها لملائكه السماء كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض و يقول الله عز و جل لملائكته: يا ملائكتي انظروا الي امتي فاطمه سيده امائي قائمه بين يدي ترتعد فرائصها من خيفتي وقد اقبلت بقلبها علي عبادتي اشهدكم اني قد آمنت شيعتها من النار» [۳] .
فاطمه دخترم آنگاه كه در محراب عبادت بايستد نورش براي فرشتگان آسمان درخشندگي ميكند. خدا به ملائكه خطاب ميكند
ص: ۵۴
بنده ي مرا ببينيد چطور در مقابل من به نماز ايستاده و اعضاي بدنش از خوف من ميلرزد و غرق در عبادت است و ببينيد چگونه دلش را به عبادت ما سپرده. اي ملائكه گواه باشيد كه شيعيانش را از عذاب دوزخ درأمان خواهم داد.
———-
[۳]: بحار ج ۴۳، ص ۱۷۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۵۲]
عبادت فاطمه عليهاسلام
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:
«يا سلمان: ان ابتني فاطمه ملاالله قلبها و جوارحها ايمانا الي مشاشها تفرغت لطاعه الله» [۲] .
يا سلمان: دختر من فاطمه عليهاالسلام ايمان به خدا در اعماق دل و باطن روحش چنان نفوذ كرده كه براي عبادت خودش را از همه چيز فارغ ميسازد.
فاطمه ي أطهر با تمام گرفتاريها و اشتغالاتي كه در خانه داشت اضافه از عبادات واجب به نوافل و مستحبات نيز ميپرداخت، شيخ صدوق عليه الرحمه در علل الشرايع از امام حسن مجتبي عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
«رايت امي فاطمه عليهاالسلام قامت في محرابها ليله جمعتها فلم تزل راكعه ساجده حتي
ص: ۵۳
اتضح عمود الصبح»
مادرم زهرا عليهاالسلام را در شب جمعه ديدم كه تا صبح مشغول عبادت پروردگار جهان بود. دائما در حال ركوع و سجود بود تا سفيده ي صبح نمايان گشت.
شنيدم كه مؤمنين را يك يك نام ميبرد و دعا ميكرد اما براي خودش دعا نكرد. عرض كردم: مادر جان چرا براي خودت دعا نمي كني؟ فرمود: اول همسايه بعد خويشتن! [۱] .
مرحوم مجلسي رضوان الله تعالي عليه روايتي را به اين مضمون نقل ميكند كه:
«ما كان في الدنيا اعبد من فاطمه عليهاالسلام، كانت تقوم حتي تتورم قدماها» [۲] .
فاطمه زهرا عليهاالسلام عابدترين مردم بود. در عبادت حق تعالي آنقدر روي پاي خود ايستاد تا پاهاي مباركش ورم كرد.
———-
[۲]: بحار ج ۴۳، ص ۲۶.
[۱]: علل الشرايع ج ۱، ص ۱۷۳.
[۲]: بحار ج ۴۳، ص ۷۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نيايش و عبادت - صفحه۵۰]
نيايش و عبادت
اشاره
«اللهم… لا تبتليني بالكسل عن عبادتك»
امام سجاد زين العابدين عليه السلام در دعاي مكارم اخلاق عرضه ميدارد:
بار پروردگارا به بيحالي و كسالت در عبادتت گرفتار مكن.
ص: ۵۰
كراهت و تنبلي در عبادت حكايت از وضع نابسامان روحي و معنوي انسان ميكند، اگر كسي در مناجات و بندگي خداوند تبارك و تعالي كاهلي و سستي مينمايد نشان آنست كه گره و اشكالي سر راه كمال و ترقي روحاني او ايجاد شده كه البته اغلب اين موانع حاصل بعضي لقمه ها، مجالستها، هوسرانيها و امثال آنها است و تا موانع برداشته نشود سزاوار مناجات نخواهيم شد.
موانع تا نگرداني ز خود دور
درون خانه ي دل نايدت نور
موانع چون در اين عالم چهار است
طهارت كردن از وي هم چهار است
نخستين پاكي از احداث و انجاس
دوم از معصيت و از شر وسواس
سيم پاكي ز اخلاق ذميمه است
كه با وي آدمي همچون بهيمه است
چهارم پاكي سر است از غير
كه اينجا منتهي ميگرددت سير
هر آنكو كرد حاصل اين طهارات
شود بي شك سزاوار مناجات
نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمود:
«افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده» [۱] بهترين انسان كسي است كه عاشق عبادت خداوند تبارك و تعالي باشد و با آن معانقه كند، بندگي خدا را از صميم قلب دوست بدارد و با اعضاء و جوارح آن را انجام دهد.
ص: ۵۱
وقتي عشق آمد آتش و حرارتش هر چه غير خداست ميسوزاند و بنده را واله و مشتاق رب كريم ميكند به گونه اي كه هر لحظه انتظار وقت عبادت را ميكشد و شيرين ترين حالات زندگيش موقعي است كه دل را به حضرت او وصل كرده و مشغول مناجات و نيايش با معبود و محبوب است. و در اين زمان است كه محبت طرفيني ميشود و خداوند تبارك و تعالي نيز بنده خود را مشمول لطف و محبت خويش قرار ميدهد.
«روي انه تعالي اوحي الي بعض المديقين ان لي عبادا من عبادي يحبونني فاحبهم و يشتاقون الي فاشتاق اليهم و يذكرونني واذكروهم و ينظرون الي وانظر اليهم» [۱] .
روايت شده كه خداوند تبارك و تعالي به يكي از صديقين، وحي فرمود كه در ميان بندگان من اشخاصي هستند كه مرا دوست ميدارند، در نتيجه من هم آنها را دوست ميدارم. آنان مشتاق من ميباشند و من نيز مشتاق آنها هستم، آنان به ياد منند و من به ياد آنانم. آنها به من نظر دارند و من نيز به آنها توجه و نظر دارم.
———-
[۱]: كافي ج ۲، ص ۸۳
[۱]: لقاءالله ص ۱۳۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۵۱]
آري نشان اشتياق و شور عشق نسبت به پروردگار متعال پرداختن به عبادت و اهميت دادن به آنها است و در اين مقال چون بيشتر به مسائل مربوط به زنان مسلمان پرداخته شده، تذكر اين نكته هم لازم است كه بانوان محترمه بايد بيش از آقايان در مورد عبادات و خصوصا نماز احساس مسؤليت كنند بدين جهت كه چند روزي را در ماه به حكم شريعت مقدس اسلام نماز از آنها برداشته شده است. اولا در ايامي كه جايز است نماز بخوانند رعايت اوقات فضيلت نماز و آداب و تعقيبات آن را كرده و ثانيا در چند روز عادات ماهانه سجاده را به كناري نگذارند و با نماز و خدا خداحافظي نكنند! همانطور كه در روايات آمده مستحب است در
ص: ۵۲
مواقع نماز وضو بگيرند، در محل عبادت خويش بنشينند و با خدا راز و نياز كنند و دعا بخوانند تا ارتباط روحاني و معنوي آنها با خداوند تبارك و تعالي درآن ايام مذكور قطع نشود.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۵۲]
مرحوم شيخ حر عاملي در وسائل الشيعه پنج روايت در تأكيد و استحباب اشتغال خانمهاي حائض در اوقات نماز به ذكر و تحميد و تسبيح آورده كه يكي از آنها عبارت است از روايت امام صادق عليه السلام كه فرمود:
«ينبغي للحائض ان تتوضا عند وقت كل صلاه ثم تستقبل القبله و تذكر الله مقدار ما كانت تصلي» [۱] .
سزاوار است كه زن حائض در هنگام هر نماز وضو بگيرد و روي به قبله نمايد و به مقداري كه هر نماز وقت لازم دارد ذكر خدا بگويد.
———-
[۱]: وسائل ج ۲، ص ۵۸۷.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - علم فاطمه - صفحه۴۶]
علم فاطمه
امام صادق عليه السلام در تفسير ليله ي قدر فرمود:
«انا انزلناه في ليله القدر، الليله فاطمه والقدر الله، فمن عرف فاطمه حق معرفتها
ص: ۴۶
فقد ادرك ليله القدر وانما سميت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها» [۱] .
فاطمه ليله ي و قدرالله است، هركس فاطمه را به همانگونه كه هست بشناسد، به تحقيق ليله قدر را درك كرده است و فاطمه را بدان جهت فاطمه ناميدند زيرا مردم قدرت ندارند حقيقت او حارثه بن قدامه ميگويد يك روز سلمان از قول عمار ياسر خبر شگفت انگيزي را برايم نقل كرد.
گفت: شاهد بودم كه روزي علي بن ابيطالب عليه السلام وارد منزل شد، فاطمه عليهاالسلام فرمود: يا علي بيا نزديك «لاحدثك بما كان و بما هو كائن و بما لم يكن الي يوم القيامه حين تقوم الساعه»
تا از حوادث گذشته و حال و آينده تا روز قيامت برايت سخن بگويم. «قال عمار فرايت اميرالمؤمنين عليه السلام يرجع القهقري فرجعت برجوعه اذ دخل علي النبي صلي الله عليه و آله و سلم».
عمار ميگويد: ديدم اميرالمؤمنين عليه السلام عقب، عقب قدمها را برداشت و با شگفتي از سخن فاطمه عليهاالسلام به خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شرفياب شد و سلام كرد و نزديك آن جناب نشست.
پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «تحدثنيام احدثك؟ قال الحديث منك احسن يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم».
يا علي تو آغاز به سخن ميكني يا من بگويم؟ حضرت علي عليه السلام عرض كرد:
سخن از شما شنيدن بهتر است.
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: گويا فاطمه به شما چنين و چنان گفت و به همين حهت به نزد من مراجعت كردي؟ حضرت علي عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله مگر نور فاطمه هم از سنخ نور ما است؟ فرمود: مگر
ص: ۴۷
نمي دانستي؟
اميرالمؤمنين از شنيدن اين سخن به سجده ي شكر افتاد و خداي را سپاس گفت. سپس به نزد فاطمه عليهاالسلام مراجعه كرد. حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: يا علي! گويا نزد پدرم رفتي و آن حضرت چنين و چنان فرمود؟ علي عليه السلام فرمود: آري اي دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، فاطمه عليهاالسلام فرمود:
يا اباالحسن خدا نور مرا آفريد و خداي را تسيح ميگفت. آنگاه او را در يكي از درختان بهشتي به وديعه نهاد. آنگاه پدرم داخل بهشت شد از جانب خدا مأموريت يافت كه از ميوههاي آن درخت تناول كند، پدرم از ميوه ي آن درخت خورد و بدين وسيله نور من به صلب او منتقل گشت. و از صلب پدر به رحم مادر وارد شدم و من از آن نور هستم.
«اعلم ما كان و ما يكون و ما يكن يا ابالحسن المؤمن ينظر بنور الله تعالي» [۱] .
من حوادث گذشته و آينده را بوسيله ي آن نور ميدانم، يا اباالحسن: مؤمن بوسيله ي نور خدا ميبيند.
امام حسن عسگري عليه السلام فرمود: زني خدمت حضرت فاطمه عليهاالسلام شرفياب شد و گفت: مادر ناتواني دارم كه در امر نمازش به مسأله ي مشكلي برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاد كه سؤال كنم، و مسأله را طرح نمود. حضرت فاطمه عليهاالسلام جواب آن مسأله را داد. آن زن براي دومين بار مسأله ي ديگري را پرسيد حضرت زهرا عليهاالسلام جوابش را داد. بعد از آن مسأله ي سوم را پرسيد و همچنين تا ده مسأله شد. آنگاه آن زن از كثرت سؤال خجالت كشيد و عرض كرد:
«لا اشق عليك يا ابنه رسول الله، قالت فاطمه: هاتي و سلي عما بدالك».
اي دخت رسول خدا ديگر مزاحم نمي شوم خسته شديد! فاطمه عليهاالسلام فرمود: خجالت نكش هر سؤالي داري بفرما تا جواب دهم من از سؤالات
ص: ۴۸
تو خسته نمي شوم، بلكه با كمال ميل جواب ميدهم. اگر كسي اجير شود كه بار سنگيني را بر بام حمل كند و در وجه آن مبلغ صد هزار دينار اجرت بگيرد آيا از حمل بار خسته ميشود؟!
زن پاسخ داد نه خسته نمي شود، زيرا بخاطر آن مزد زيادي كه دريافت ميكند خسته نخواهد شد.
حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود:
خدا در برابر جواب هر مسأله آنقدر به من ثواب ميدهد كه بيشتر از اينكه بين زمين و آسمان پر از مرواريد باشد.
با اين وجود آيا از جواب دادن مسئله خسته ميشوم؟!
«سمعت ابي صلي الله عليه و آله و سلم يقول: ان علماء شيعتنا يحشرون فيخلع عليهم من خلع الكرامات علي قدر كثره علومهم و جدهم في ارشاد عبادالله حتي يخلع علي الواحد منهم الف الف حله من نور».
از پدرم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود: علماء شيعه ي ما در قيامت محشور ميشوند و خدا به مقدار علوم آنها و مراتب جديت و كوششان در راه ارشاد و هدايت مردم به آنان خلعت و ثواب عطا ميكند. حتي به يكي از آنها تعداد يك ميليون حلّه از نور عطا ميفرمايد. سپس منادي حق تعالي ندا ميدهد: اي كساني كه ايتام آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم را تكفل نموديد در آن هنگام كه از امامانشان منقطع بودند. اينان شاگردان شما و ايتامي هستند كه در تحت تكفل علوم شما به دينداري خويش ادامه دادند و ارشاد و هدايت شدند. به مقداري كه در دنيا از علوم شما استفاده كردند به آنان خلعت بدهيد.
آنگاه حضرت زهرا عليهاالسلام در دنباله ي فرمايشاتشان فرمودند:
اي امه الله يك نخ از اين خلعتها هزار هزار مرتبه بهتر است از آنچه خورشيد بر آن ميتابد زيرا امور دنيوي با كدورت و گرفتاري آلوده است.
ص: ۴۹
اما نعمتهاي اخروي نقص و عيب ندارد [۱] .
امام حسن عسكري در حديث ديگري ميفرمايد: دو نفر زن كه يكي مؤمنه و ديگري از معاندين بود در يك مطلب ديني با هم نزاع داشتند براي حل اختلاف خدمت حضرت زهرا عليهاالسلام رسيدند و جريان را تعريف كردند.
چون حق با زن مؤمنه بود حضرت فاطمه عليهاالسلام گفتارش را با دليل و برهان تأييد كرد و بدين وسيله بر زن معاند پيروز گشت و از اين پيروزي شادمان شد. حضرت زهرا عليهاالسلام به زن مؤمنه فرمود:
«ان فرح الملائكه باستظهارك عليها اشد من فرحك و ان حزن الشيطان و مردته بحزنها اشد من حزنها»
فرشتگان خدا بيشتر از تو شادمان شدند و غم و اندوه شيطان و پيروانش نيز بيشتر از غم و اندوه زن معاند ميباشد.
سپس امام حسن عسكري ميفرمايد:
خداوند تبارك و تعالي به فرشتگانش فرمود: در عوض خدمتي كه فاطمه به اين زن مؤمن كرد بهشت و نعمتهاي بهشتي اش را هزار هزار برابر آنچه قبلا مقرر بود بداريد و همين روش و سنت را درباره ي هر دانشمندي كه با علم و دانش خويش مؤمني را تقويت كند كه بر معاندي پيروز گردد معمول داريد و ثوابش را هزار هزار برابر قرار دهيد [۲] .
———-
[۱]: بحار ج ۴۳ ص ۶۵.
[۱]: بحار ج ۴۳، ص ۸.
[۱]: بحار ج ۲، ص ۳.
[۲]: بحار ج ۲، ص ۸.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - طلب علم - صفحه۴۴]
طلب علم
اشاره
«العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء» [۱] .
علم نوري است كه خداوند در قلب هر كه بخواهد تابش دهد.
مكتب اسلام براي علم و آگاهي و بينش ديني ارزش فرازان قائل است و آنرا شرط لازم براي سعادت و نيكبختي مرد و زن ميداند. بهمين جهت طلب علم را بر مسلم و مسلمه فرض دانسته و به عناوين مختلف مشوق و ترغيب كننده ي مسلمين به فراگرفتن علوم بوده است.
يك بانوي مسلمان قبل از هر چيز بايد بداند كه خداوند تبارك و تعالي چه تكاليف شرعي در امور مختلف زندگي برايش معين فرمود، مبادا از علوم اصلي باز بماند و به علوم فرعي و فضولات بپردازد و عمر عزيز و گرانمايه ي خويش را صرف مطالبي كند كه هيچ گاه تا آخر زندگي به كار نمي آيد و به او هيچ گونه ارتباطي ندارد.
خلاصه آنكه بايد گم شده ي خانمهاي مسلمان آن علمي باشد كه نور آفرين و روشن كننده ي دل است.
ص: ۴۵
«يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين اوتواالعلم درجات» [۱] .
خداوند درجات اهل ايمان و اهل علم را بالا ميبرد.
مرحوم علامه ي طباطبائي در ذيل آيه ميفرمايد: قرينه ي عقليه حكم ميكند كه:
«ان المراد بهولا الذين اوتوالعلم العلماء من المؤمنين» [۲] مراد از صاحبان علم علماء با ايمان ميباشند.
«العلم علمان: علم في القلب فذلك العلم النافع و علم في اللسان فذلك حجه علي العباد» [۳] .
علم دو گونه است: يكي علمي كه مربوط به دل تو است كه اين علم نافع و مفيد است و ديگري علمي است در زبان كه اين حجت و دليل بندگان خداست.
جدا در ميان همه ي علوم موجود در جهان ضروري ترين علم كدامست؟ بهتر است از بيان امام هفتم موسي بن جعفر عليه السلام استفاده كنيم كه فرمود:
«الزم العلم مادلك علي صلاح قلبك واظهر لك فساده» [۴] .
لازم ترين علمها براي تو آن علمي است كه دل و ضمير وجودت را اصلاح كند و فساد اخلاق ترا ظاهر سازد.
———-
[۱]: حكمت الهي ج ۲ ص ۵۵.
[۱]: مجادله-۱۱.
[۲]: الميزان ج ۱۹، ص ۲۱۶
[۳]: بحار الانوار ج ۲، ص ۳۷.
[۴]: مستدرك ج ۲، ص ۳۵۵.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - طلب علم - صفحه۴۴]
حضرت فاطمه و فرزندان
زهراي اطهر عليهاالسلام داراي پنج فرزند: حسن، حسين، زينب،ام كلثوم و محسن عليهم السلام. فرزند پنجم ايشان كه محسن نام داشت با سكوت جبت و ضربه ي طاغوت به شهادت رسيد.
اگر چه فرزندان آن حضرت از افراد عادي نبودند و هر كدام از بدو تولد و بلكه در شكم مادر صاحب مقامات و كمالات بودند در عين حال فاطمه عليهاالسلام در مقام تعليم و تربيت آنها بود و نهايت مراقبت را نسبت به آنها مبذول داشت.
حضرت زهرا عليهاالسلام امام حسني را در دامن خود پرورش ميدهد كه در موقع حساس با صبر و مظلوميت خود تمامي زحمات جد و پدر را حفظ ميكند و با صلح و سكوت خود كمر بني اميه و هر چه ستمگر را ميشكند.
فاطمه عليهاالسلام امام حسيني را در دامن خود پرورش ميدهد كه بايد يك روز به داد اسلام برسد، جان خود و عزيزانش را فداي اسلام و قرآن نمايد، سر سلسله ي مردم آزاده ي جهان شود و اين جمله را با خون مقدس خويش در صفحه ي تاريخ بنويسد كه بايد بشر از قيد بندگي غير خدا رهائي يابد و تا مرز شهادت براي حفظ شرف و عزّت ايستادگي كند.
زهراي مرضيه عليهاالسلام در محيط خانه دختراني چون زينب وام كلثوم
ص: ۴۴
پرورش داده كه بوسيله ي افشاگريهايشان دستگاه ظلم بني اميه و يزيديان را رسوا و مفتضح سازند.
حضرت او زينبي را ساخته كه قهرماني او زبانزد خاص و عام است. زينبي كه آئينه ي تمام نماي مادر بود، شجاعت مادر، حلم و صبر مادر، علم و تقواي مادر و بالاخره ايستادن در برابر غاصبين حقوق آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم را همه و همه از مادر ارث برده است.
آري زينب عليهاالسلام در دانشگاه فاطمه عليهاالسلام آموخت كه چگونه بايد دولتهاي ستمگر را رسوا نمود و جلو مقاصد شوم آنها را گرفت.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - شوهرداري فاطمه - صفحه۴۰]
در حديث ديگر جابربن عبدالله انصاري عليه الرحمه چنين نقل ميكند كه: رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه را ديد كه لباس كم ارزشي پوشيده و با دستش آسيا ميكند و بچه اش را در دامن نهاده شير ميدهد. از ديدن اين منظره اشكش جاري شد و فرمود: دختر عزيزم سختي و مرارت دنيا را بچش تا به شيريني نعمتهاي آخرت نائل گردي.
عرض كرد: يا رسول الله، خدا را بر نعمتهايش سپاس ميگويم. آنگاه اين آيه نازل شد. «ولسوف يعطيك ربك فترضي» [۲] (سوره ي الضحي آيه ۵) خدا در قيامت آنقدر به تو عطا ميكند كه راضي شود.
يك روز بلال از وقت معمول ديرتر به نماز صبح حاضر شد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم علت ديرآمدن را پرسيد. عرض كرد وقتي به مسجد ميآمدم از منزل فاطمه عليهاالسلام عبور كردم ديدم مشغول آسيا كردن است و بچه اش گريه ميكند. عرض كردم: اي دختر پيغمبر يكي از كارهايت را به من واگذار كن. تا شما را كمك كنم. فرمود: بچه داري از من بهتر ساخته است اگر ميل داري در آسيا گرداندن كمك كن من آسيا كردن را به عهده گرفتم از اين جهت ديرتر به مسجد آمدم. پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«رحمتها رحمك الله» [۳] به فاطمه ترحم كردي خدا به تو ترحم كند.
حضرت زهرا عليهاالسلام در آن خانه ي محقر همه مشكلات و سختيها را تحمل كرد تا خانه را آسايشگاه و محل آرامش همسر بزرگوارش قرار دهد و به همين علت بود كه هر وقت اميرالمؤمنين علي عليه السلام از ميدان مبارزات و برخورد با حوادث و مسائل خارج منزل خسته ميشد به محل امن
ص: ۴۱
خويش پناه ميبرد تا تجديد نيرو كند و خودش را براي كار انجام وظايف آماده سازد.
چندين بار اتفاق افتاد كه اميرالمؤمنين علي عليه السلام از ميدان نبرد با بدن خونين و مجروح به خانه آمد و همسر مهربانش در نهايت لطف و صميميت زخمهاي تنش را پانسمان كرد، لباسهاي خون آلود رزمش را شست. زهراي اطهر عليهاالسلام غير از لباسهاي شوهر گاهي لباساي خون آلود پدرش را نيز شستشو ميداد.
در روايت است كه:
فلما انتهي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ناول سيفه ابنته فاطمه فقال اغسلي عن هذا دمه يا بنيه و ناولها علي ابن ابيطالب سيفه فقال و هذا ايضا، فاغسلي عنه دمه» [۱] .
هنگامي كه رسول الله از جنگ احد برگشت شمشيرش را به فاطمه عليهاالسلام داد و فرمود: خونهايش را بشوي و علي بن ابيطالب عليه السلام نيز شمشيرش را به فاطمه داد و فرمود: خونهايش را بشوي. آري فاطمه عليهاالسلام هرگز كار خلاف انجام نداد و هيچوقت كاري نكرد كه باعث غضب شوهر شود. در اين باره شخص مولا عليه السلام ميفرمايد:
به خدا قسم بعد از ازدواج با فاطمه عليهاالسلام تا هنگام مرگ او هرگز كاري نكردم كه فاطمه غضبناك شود و فاطمه هم هيچگاه مرا خشمناك ننمود و از دستوراتم سرپيچي نكرد «ولقد كنت انظر اليها فتنجلي عني الغموم والاحزان بنظرتي اليها» [۲] .
و هرگاه به خانه ميآمدم و به زهرا عليهاالسلام نگاه ميكردم تمام غم و غصه هايم برطرف ميشد.
———-
[۲]: بحار ج ۴۳، ص ۸۶.
[۳]: بحار ج ۴۳، ص ۸۶
[۱]: سيره ابن هشام ج ۳، ص ۱۰۶.
[۲]: مناقب خوارزمي ص ۲۵۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - شوهرداري فاطمه - صفحه۳۸]
شوهرداري فاطمه
فاطمه ي زهرا عليهاالسلام از خانه ي نبوت به خانه ي ولايت قدم گذارد و طبعا در اين خانه وظايف و مسئوليتش سنگين تر شد. حضرت او عملا به تمامي زنان اسلام درس شوهرداري، خانه داري و بچه داري را آموخت. زوج جوان يعني علي بن ابيطالب عليه السلام در سن بيست و يك سال و فاطمه در سن نه سال و سه ماه در تاريخ اول يا ششم ذي الحجه سال دوم يا سوم هجري زندگي جديد خود را آغاز كردند [۱] .
در تمام تاريخ خانه اي را سراغ نداريد كه دو عضو اساسي آن خانه يعني زن و شوهر هر دو معصوم و داراي مرتبه ولايت و در كمالات معنوي انسان كامل باشند.
خانه ي علي و فاطمه عليهماالسلام كانون صفا و مهر است، زن و شوهر در نهايت صداقت در اداره ي زندگي هم دل و همكار يكديگرند، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از همان روزهاي نخستين زندگي كارها را تقسيم كرد و فرمود كار بيرون خانه با علي بن ابيطالب عليه السلام و كارهاي داخل خانه با فاطمه عليهاالسلام.
«فقالت فاطمه: «فلا يعلم ما داخلني من السرور الا الله باكفائي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم تحمل رقاب الرجال» [۲] .
فاطمه عليهاالسلام ميفرمايد: خدا ميداند كه من چقدر از اين مطلب خوشحال شدم كه كارهاي خارج خانه به عهده ي من نيفتاد تا مجبور شوم با مردها برخورد داشته باشم!
حضرت زهرا عليهاالسلام تمام تلاش خود را براي زندگي سالم و مورد رضاي شوهر انجام ميداد تا حدي كه علي عليه السلام در توضيح شرح حال اوضاع
ص: ۳۹
خانه اش به يكي از اصحاب فرمود:
«الا احدثك عني و عن فاطمه» آيا ميخواهي از وضع خودم و فاطمه براي تو تعريف كنم؟ حضرت فاطمه عليهاالسلام آنقدر در خانهام آب آورد كه آثار مشك بر بدنش ديده ميشد. آنقدر آسيا ميكرد، كه دستهايش تاول ميزد. آنقدر در نطافت و تميز كردن و روفتن خانه و پختن نان و غذا زحمت ميكشيد كه لباسهايش كثيف ميشد. بدين جهت كار بر او سخت شد. گفتم خوب است خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم بررسي و جريان را برايش بيان كني شايد خادمي برايت تهيه كند تا در امور خانه داري به تو كمك كند.
فاطمه عليهاالسلام خدمت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم رسيد. ديد با گروهي از اصحاب صحبت ميكند خجالت كشيد حاجتش را اظهار كند بدون عرض حاجت به خانه برگشت. پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم احساس كرد كه فاطمه حاجتي داشته، لذا بامداد روز بعد به منزل ما تشريف آورد سلام كرد، پاسخ داديم، داخل خانه شد و نزد ما نشست فرمود:
«يا فاطمه: ما كانت حاجتك امس عند محمد؟ »
فاطمه جان: ديشب به چه منظور به نزد ما آمدي؟
فاطمه عليهاالسلام خجالت كشيد حاجتش را بگويد، من عرض كردم: يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه آنقدر آب آورده كه بند مشك در سينه اش اثر گذاشته، آنقدر آسيا گردانيده كه دستهايش آبله كرده، آنقدر در نظافت خانه كوشيده كه لباسهايش گرد آلوده و كثيف شده من گفتم: خدمت شما برسد شايد خادم و كمك كاري به وي عطا كني.
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «افلا اعلمكما ما هو خير لكما من الخادم» ميخواهيد به شما عملي را تعليم كنم كه از خادم بهتر باشد؟
وقتي خواستي بخوابي سي و سه مرتبه بگو: سبحان الله، سي و سه مرتبه بگو: الحمدلله، سي و سه مرتبه بگو: الله اكبر.
ص: ۴۰
در اين بين فاطمه عليهاالسلام سر را بلند كرد سه مرتبه گفت: «رضيت عن الله و رسوله» [۱] راضي به رضاي خدا و رسول او هستم.
———-
[۱]: بحار ج ۴۳ ص ۷: مناقب ج ۳، ص ۳۴۹.
[۲]: بحار ج ۴۳، ص ۸۱.
[۱]: بحار ج ۴۳، ص ۸۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۳۷]
امام صادق عليه السلام ميفرمايد يكي از خانمهاي مسلفمان به محضر رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم شرفياب شد و عرض كرد كه: ماحق الرجل علي المراه؟
حق شوهر بر همسرش چيست؟
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: روزههاي مستحبي را بدون اجازه ي او نگيرد، هرگاه خواست از خانه بيرون رود با اجازه ي شوهر باشد، با بهترين عطرها خود را براي او خوشبو كند، تميزترين و بهترين لباسش را براي او بپوشد، و خود را بأحسن وجه بخاطر او زينت كند و بالاخره تعرض نفسها عليه غدوه و عشيه» شب و روز خود را در اختيار شوهرش بگذارد [۱] .
خلاصه آنكه زن شايسته در همه حال همراه شوهر است، با دار و ندارش ميسازد، غيرتمندي او را تحمل ميكند، آبروي او و خود را حفظ مينمايد. با چهره ي درهم و عبوس با او برخورد نمي كند و سختيهاي زندگي را براي رضاي خداوند تبارك و تعالي به جان ميخرد چون خوب ميداند كه اگر جهاد در ميدان كارزار براي او تعيين نشده جهاد وي طبق
ص: ۳۸
بيان معصوم عليه السلام «حسن التبعل» يعني خوب شوهرداري است.
———-
[۱]: فروع كافي ج ۵، ص ۵۰۸.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۳۶]
بي ترديد اگر در بعضي خانوادهها ديو نزاع و جنگ با قيافه ي وحشتناكش حاكم است عواملي دارد كه از جمله آنست كه بانوان رسالت و مسئوليتي كه بر عهده دارند بخوبي انجام نمي دهند.
از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم درباره ي مراعات نكردن بعضي از حقوق شوهر نقل شده كه:
نهي ان تخرج المراه من بيتها بغير اذن زوجها فان خرجت لعلها كل ملك في السماء و كل شيي تمر عليه من الجن والانس حتي ترجع الي بيتها، و نهي ان تتزين لغير زوجها فان فعلت كان حقا علي الله ان يحرقها بالنار» [۱] .
ص: ۳۷
نهي فرمود كه زن بدون اجازه ي شوهر از خانه خارج شود و اگر خارج شد تا وقتي كه مراجعت نمايد تمام ملائكه در آسمان و بر هر كه از جن و انسان عبور كند بر او لعنت ميفرستند. و نيز نهي فرمودند كه زن براي غير شوهرش خود را آرايش كند و اگر چنين كرد بر خداست كه او را به آتش بسوزاند.
آري زن شايسته ي مسلمان اگر ميخواهد پيرو راستين مكتب فاطمه عليهاالسلام باشد بايد همه ي مسائل و نكاتي را كه جزء وظايف او به حساب ميآيد با دقت انجام دهد. زن عاقله همواره مونس شوهر و مصاحب و همدم با وفائي براي او خواهد بود.
امام صادق عليه السلام ميفرمايد يكي از خانمهاي مسلفمان به محضر رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم شرفياب شد و عرض كرد كه: ماحق الرجل علي المراه؟
———-
[۱]: وسائل الشيعه ج ۷ ص ۱۱۵.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۳۶]
«قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: حق الرجل علي المراه اناره السراج واصلاح الطعام وان تستقبله عند باب بيتها فترحب به و ان لاتمنعه نفسها الا من عله» [۲] .
حق مرد بر زن آنست كه زن چراغ را براي شوهر روشن كند، غذاي
ص: ۳۶
مناسب برايش طبخ نمايد و از درب خانه، شوهر را استقبال نموده و به او خوشامد بگويد و در هنگام تقاضاي او مگر در مواقعي كه عذر شرعي دارد امتناع نورزد.
محيط زناشوئي آن وقت براي زن و شوهر محل آرامش و سكون است كه هر كدام بنوبه ي خود به وظايف شرعي و اخلاقي خويش عمل كنند و اگر در اين جزوه فقط به حقوق شوهر و مسئله، شوهرداري اشاره ميشود از اين جهت است كه بحث منحصرا در زمينه ي بانوان مكرمه و مقتدايشان فاطمه ي زهرا عليهاالسلام است. علاقمندان براي اطلاعات بيشتر نسبت به حقوق متقابل زن و شوهر ميتوانند به كتاب «خانواده در مكتب قرآن و اهل بيت عليهم السلام» كه توسط انجمن اولياء و مربيان بچاپ رسيده مراجعه فرمايند.
دامنه ي حقوق شوهر و يا به تعبير ديگر وظايف زن در قبال شوهر بر اساس قواعد و ضابطههاي اسلامي عبارت است از تمكين در مضاجعت، اطاعت و فرمانبرداري در چارچوب ضوابط شرعي نه بر پايه هوسهاي شوهر، حفظ عفت و پاكي خود، آرايش و آراستن خود فقط براي شوهر، مديريت در محيط خانه خوش روئي و ترك تند خوئي و غيره.
———-
[۲]: مكارم الاخلاق ص ۲۴۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - فاطمه به خانه ي علي ميرود - صفحه۳۳]
فاطمه به خانه ي علي ميرود
مدعوين به گرمي پذيرائي شدند و مراسم وليمه پايان يافت و وقت آن رسيد كه فاطمه عليهاالسلام را مشايعت كنند تا به خانه ي شوهر برود.
زنان پيغمبر فاطمه را زينت كردند، عطر و بوي خوش بر او پاشيدند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم علي عليهاالسلام را احضار كرد و در جانب راست خود نشانيد، فاطمه عليهاالسلام را نيز در طرف چپ نشانيد، سپس عروس و داماد را به سينه ي خودش چسبانيد، پيشاني هر دو را بوسه داد، دست نوعروس را گرفت و در دست داماد گذاشت و به او فرمود:
فاطمه همسر خوبي است و به فاطمه عليهاالسلام فرمود: علي عليه السلام شوهر خوبي است و در حق آنها دعا كرده و چنين گفت:
«اللهم انهما مني وانا منهما، اللهم كما اذهب عني الرجس و طهرتني تطهيرا فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا»
ص: ۳۴
خدايا اين دو از منند و من از آن دو هستم، خدايا همان گونه كه پليدي را از من دور نموده اي از اين دو دور گردان و به خوبي پاكيزه شان فرما.
«قوما الي بيتكما جمع الله بينكما و بارك في سيركما واصلح بالكما» [۱] .
برخيزيد به سوي خانه تان خدا شما را به هم الفت دهد و در زندگي بركت عنايت نمايد و مشكلات شما را اصلاح كند.
بهر حال مراسم خداحافظي انجام گرفت سپس رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم روي به زنان فرمود: عروس و داماد را با شور و شادي به حجله ببريد ولي چيزي نگوئيد كه خدا ناراضي گردد.
زنان پيغمبر با شور و شادي، الله اكبر گويان، فاطمه و علي عليه السلام را تا حجله ي عروسي مشايعت نمودند و هر كدام اشعاري را زمزمه ميكردند كه از جمله حفصه ميخواند كه:
فاطمه خير نساء البشر
و من لها وجه كوجه القمر
فضلك الله علي كل الوري
بفضل من خص باي الزمر
زوجك الله فتي فاضلا
اعني عليا خير من في الحضر
فسرن جاراتي بها انها
كريمه بنت عظيم الخطر
ترجمه:
فاطمه بهترين زنان بشر آن دختري كه رويش چون قرص ماه درخشندگي دارد.
خدايت بر همگان برتري داد به فضيلت آن كس كه به آيات قرآني او را مخصوص گردانيد.
خداي تعالي تو را به ازدواج جواني فاصل درآورد و منظورم همان علي است كه بهترين مردان است.
ص: ۳۵
اي زنان در ركاب فاطمه به راه افتيد كه به راستي او عروسي بزرگوار و دختر شخصيت بزرگي است.
وام سلمه نيز اشعاري در مراسم عروسي فاطمه عليهاالسلام سرود كه:
سرن بعون الله جاراتي
واشكرنه في كل حالات
واذكرن ما انعم رب العلي
من كشف مكروه و آفات
فقد هدانا بعد كفر و قد
انعشنارب السماوات
و سرن مع خير نساء الوري
تفدي بعمات و خالات
يا بنت من فصله ذوالعلي
بالوحي منه والرسالات [۱] .
ترجمه:
اي زنان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و نزديكان من به كمك خدا حركت كنيد و در همه حال او را سپاسگزاي كنيد.
نعمت پروردگار را به ياد آريد كه ناراحتيها و آفات را از ما دور كرد. و براستي ما را پس از گرفتاري در ظلمت كفر به نور اسلام هدايت فرمود و پروردگار آسمانها والا و برزگمان گردانيد.
با بهترين زنان جهان حركت كنيد كه عمه و خالهها به فدايش.
اي دختر آن كسي كه پروردگار برتر، او را به وسيله ي وحي و رسالتهاي خويش بر ديگران برتري داد؟
———-
[۱]: احقاق الحق ج ۱، ص ۴۱۶.
[۱]: بحار الانوار ج ۴۳، ص ۶۳.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۳۲]
عروسي فاطمه
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليه السلام فرمود: «ادع الناس» قال علي عليه السلام:
جئت الي الناس فقلت اجيبوا الوليمه، فاقبلوا»
مردم را دعوت به عروسن كن، علي عليه السلام ميفرمايد من هم نزد مردم رفتم و آنها را به وليمه عروسي دعوت كردم آنها هم قبول كردند. اسباب پذيرائي توسط جمعي از اصحاب و شخص پيامبر تهيه شد چرا كه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمود: در عروسي بايد وليمه داده شود، من دوست دارم امتم در عروسيها وليمه بدهند.
سعد كه در مجلس حاضر بود عرض كرد من يك گوسفند براي جشن شما تقديم ميكنم.
گروهي ديگر از اصحاب نيز در حدود توانائي خودشان كمك كردند رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به بلال فرمود: يك گوسفند بياور و به علي عليه السلام فرمود: حيواني ذبح كن و ده درهم پول به او داد و فرمود: قدري روغن و خرما و كشك تهيه كن. نان هم تهيه نمودند.
چون جمعيت مدعوين زياد بود و وسائل پذيرائي نداشتند پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم دستور داد مهمانان جشن، ده نفر ده نفر داخل شوند و غذا
ص: ۳۳
ميل كنند. در آن جشن تاريخي عباس و حمزه عموهاي پيغمبر و علي بي ابيطالب عليه السلام و برادرش عقيل از مهمانان پذيرائي مينمودند.
سفره اي گستردند و اصحاب ده نفر ده نفر داخل ميشدند. رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم با دست مبارك غذا ميكشيد و نزد مهمانان مينهادند وقتي سير ميشدند بيرون ميرفتند و ده نفر ديگر داخل ميشدند. بدين منوال گروه كثيري غذا خوردند و به بركت دست رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم همه سير شدند. سپس دستور دادند بقيه ي غذاها را به خانه ي فقرا و بيچارگاني كه از حضور در مجلس وليمه معذور بودند ببرند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دستور دادند يك ظرف غذا هم براي فاطمه و علي عليه السلام كنار بگذارند و فرمود: «هذا الفاطمه و بعلها» [۱] .
———-
[۱]: بحار الانوار ج ۴۳، ص ۱۳۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۳۱]
جشن ازدواج
قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم:
«ان من سنن المرسلين الاطعام عند التزويج» [۱] .
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: از جمله سنن پيامبران وليمه دادن و اطعام براي ازدواج است.
يكي از سفارشان معصومين عليهم السلام درباره ي ازدواج دادن طعام و وليمه است كه به احتمال زياد براي رسميت بخشيدن به امر ازدواج ميباشد. البته به شرط آنكه تكلف آور و باعث زحمت نباشد و بهمين علت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم وليمه عروسي را دربار اول مستحب و سنت مرتبه دوم براي كرامت و بزرگواري و بار سوم را نشانه ي تظاهر و خودنمائي ميدانند.
«الوليمه اول يوم حق، والثاني معروف، و ما زاد رياء وسمعه» [۲] .
نكته اي كه بيش از هر چيز در مجالس جشن و عروسيها بايد بدان توجه شود اين است كه جشن ازدواج در عين حالي كه بايد همراه با شادي و سرور باشد اما مبادا شياطين جني و انسي در آن دخالت كنند و مجالس عروسي و جشنهاي ازدواج را به يك كانون فساد و فحشاء و جنگ با خدا تبديل كنند و خدا را از ياد ببرند و حال آنكه جشن ازدواج به تعبيري ديگر جشن شكرگزاري از نعمات پروردگار است. بنابراين عروس و داماد و خانوادههاي آنها بيش از گذشته بياد خدا باشند و خداوند تبارك و
ص: ۳۲
تعالي را به اين نعمت وصلت و پيوند زناشوئي سپاسگزاري كنند.
به همين مناسبت است كه در روايات وارد شده عروس و داماد وضو بگيرند دو ركعت نماز بخوانند و خداي را بر اين نعمت عظمي كه براي آنها فراهم آورده شكر كنند تا انشاءالله سنگ اول ساختمان زندگي با ياد و ذكر خدا بنيان شود و ثمره اين زندگي نيز مورد رضاي خداند تبارك و تعالي قرار گيرد.
———-
[۱]: وسائل الشيعه ج ۱۴ ص ۶۵.
[۲]: وسائل الشيعه ج ۱۴ ص ۶۵.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۲۹]
جهيزيه ي حضرت زهرا
در بحث مهريه گذشت كه اميرالمؤمنين علي عليه السلام زره خود را مهريه حضرت زهرا عليهاالسلام قرار داد و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليه السلام دستور داد تا آن را بفروشد و پولش را تقديم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نمايد. علي عليه السلام هم اين كار را كرد و پول زره را كه در حدود پانصد درهم بود خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم آورد و در دامان آن حضرت ريخت.
علي عليه السلام ميفرمايد: وقتي پولها را در دامان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ريختم «فلم يسالني كم هي و لا انا اخبرته» نه پيغمبر از من پرسيد كه اين پولها چقدر است و نه من به او چيزي در اين باره گفتم، دراين وقت يك مشت از آن پولها را به بلال داد و گفت:
«ابتع لفاطمه طيبا» براي فاطمه عطري خريداري كن و دو مشت ديگر هم از آن پولها برداشت و به ديگري داد تا اسباب خانه و لوازم زندگي و لباس و به اصطلاح جهيزيه اي براي زهرا سلام الله عليها تهيه كند.
عمار بن ياسر با عده اي از اصحاب بدين منظور به بازار رفتند و آنچه را كه تهيه كردند عبارت بود از:
۱- يك قواره پيراهن به هفت درهم
۲- يك عدد روسري بزرگ به چهار درهم
۳- يك حوله ي سياه خيبري
۴- يك تخت خواب كه با برگ درخت خرما بافته شده بود.
۵- دو عدد تشك كتاني از «كتانهاي مصر» كه درون يكي از آنها از ليف خرما و درون ديگري از پشم گوسفند پر شده بود.
۶- چهار عدد بالش از پوست ميش «از پوستهاي طائف» مكه كه از گياه
ص: ۳۰
خوشبوئي بنام «أذخر» پر شده بود.
۷- يك تخته پرده ي پشمي.
۸- يك قطعه حصير.
۹- يك عدد دست آس براي آرد كردن جو و گندم.
۱۰- يك طشت مسي براي لباسشوئي.
۱۱- يك عدد مشك چرمي براي آبكشي.
۱۲- يك باديه ي بزرگ براي دوشيدن شير.
۱۳- يك ظرف چرمي براي آب.
۱۴- يك آفتابه ي گلي لعابي شده.
۱۵- يك سبوي گلي سبز.
۱۶- دو عدد كوزه ي سفالين.
۱۷- يك قطعه پوست چرمي براي فرش.
۱۸- يك چادر از پارچههاي بافت قطر.
كساني كه براي خريد جهيزيه به بازار رفته بودند اشيا، فوق را برداشته به خانه ي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم آوردند و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم يك يك آنها را برمي داشت و پشت و روي آن را ميديد و ميگفت:
«بارك الله لاهل البيت» [۱] خدا براي اهل بيت مبارك كند.
اكنون ببينيم علي بن ابيطالب عليه السلام از اثاث خانه براي زندگي با زهراء عليهاالسلام چه وسائلي را تهيه كرد.
«وكان من تجهيز علي داره انتشار رمل لين و نصب خشبه من حائط للثياب، و بسط اهات كبش و مخده ليف» [۲] .
ابتدا مقداري شن نرم «ماسه» كف اطاف پهن كرد و چوبي هم تهيه
ص: ۳۱
نمود و يك سر آن را به اين طرف ديوار و سر ديگرش را به آن طرف ديوار نصب نمود تا لباسهاي خود را روي آن بيندازد و يك پوست گوسفند هم كف اطاق انداخت و يك بالش نيز كه داخلش را از ليف خرما پر كرده بودند در اطاق نهاد.
———-
[۱]: بحار الانوار ج ۴۳ ص ۹۴، مناقب ج ۳ ص ۳۵۲
[۲]: بحار ج ۴۳ ص ۱۱۴.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - جهيزيه - صفحه۲۸]
جهيزيه
اشاره
از جمله سنن اسلامي موضوع جهيزيه است كه هر دختر از خانه ي پدر و مادر وسايل يك زندگي مستقل را به خانه ي شوهر ميبرد كه در بعضي خانوادهها مرسوم است از همان سالهاي نخستين و دوران كودكي دختر، در تدارك اسباب و وسايل زندگي او بعنوان جهيزيه هستند. و چقدر خوبست كه تهيه جهيزيه براساس چشم و هم چشمي و رقابت با فاميل و ديگران نباشد و باعث آن نشود كه والدين دختر بالأجبار به حرام بيفتند.
همانطور كه در مسئله مهريه اشاره شد مهريه ي سنگين و جهيزيه ي بي حد و حساب سبب خودداري جوانان از تشكيل خانواده و ازدياد روزافزون جوانان بي زن و دختران بي شوهر و در نتبجه كثرت و جرائم و جنايات جنسي خواهد شد.
همانطور كه دختر نبايد با انگيزه ي مهريه زياد شوهر كند پسر هم نبايد به منظور جهاز مفصل ازدواج نمايد و اگر جهاز عروس مقداري نقصان داشت هرروز نبايد اسباب اذيت همسر را فراهم سازد و با سرزنشها و
ص: ۲۹
ايرادها بنيان زناشوئي را متزلزل گرداند.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - اشاره - صفحه۲۵]
مهريه ي فاطمه
پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم كه خود اسوه ي حسنه ي امت است براي آنكه عملا به مردم بفهماند كه مهرهاي سنگين صلاح ملت نيست دختر عزيزش را با مهريه اي بسيار مختصر به عقد علي بن ابيطالب عليه السلام درآورد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پس از كسب اجازه از فرزندش فاطمه عليهاالسلام به نزد علي عليه السلام آمد و با
ص: ۲۶
لبي خندان فرمود:
«يا ابالحسن فهل معك شيي ازوجك به؟ » يا ابالحسن آيا براي عروسي چيزي داري؟ پاسخ داد: پدرم و مادرم فدايت شما از وضع من كاملا اطلاع داريد. تمام ثروت من عبارت است از يك شمشير، يك زره و يك شتر. فرمود: تو مرد جنگ و جهادي و بدون شمشير نمي تواني در راه خدا جهاد كني، شمشير از لوازم و احتياجات تو است. شتر نيز از ضروريات زندگي تو محسوب ميشود. بايد به وسيله ي آن آبكشي كني و وضع اقتصادي خودت و خانواده ات را تامين كني و براي اهل و عيالت كسب روزي نمائي، و در مسافرت بارت را بر آن حمل نمائي، تنها چيزي كه ميتواني از آن صرف نظر كني همان زره است منهم به تو سختگيري نمي كنم و بهمان زره اكتفا مينمايم. يا علي اكنون كه كار بدينجا رسيد ميخواهي بشارتي به تو بدهم و رازي را برايت آشكار سازم؟
عرض كرد: آري يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم پدر و مادرم فدايت، شما هميشه نيك خوي و خوشزبان بوده ايد. فرمود:
پيش از آنكه به نزد من بيايي جبرئيل نازل شد و گفت يا محمد: خدا ترا از بين مخلوقاتش برگزيده و به رسالت انتخاب كرد. علي عليه السلام را برگزيد و برادر و وزير تو قرار داد. بايد دخترت فاطمه را به عقد علي عليه السلام درآوري، زيرا كه ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است.
«و تبشرها بغلامين زكيين، نجيبين، طاهرين، طيبين، خيرين، فاضلين في الدنيا والآخره، يا ابالحسن فوالله ما عرج الملك من عندي حتي دققت الباب» [۱] .
خداوند دو فرزند پاك، نجيب، طاهر، طيب، خوب و فاضل در دنيا و آخرت به آنان عطا خواهد فرمود. يا اباالحسن هنوز جبرئيل بالا نرفته بود كه تو درب منزل ما را به صدا درآوردي!
در اينكه زره حضرت علي عليه السلام چه مقدار ارزش داشت و آنرا به چه مبلغي فروختند اختلاف است و در حديثي كه كليني نقل ميكند علي عليه السلام بدستور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آنرا فروخت و از پول آن سه قلم جنس تهيه كرد:
۱- يك دست لباس كتان
۲- يك زره
۳- يك پوست گوسفند بود كه شبها روي آن ميخوابيدند [۱] .
ابن شهر آشوب پس از نقل چندين روايت درباره ي مقدار مهريه حضرت فاطمه عليهاالسلام روايتي را نفل ميكند كه:
«انه كان خمسماه درهم» «و هو اصح» [۲] مهريه آن حضرت پانصد درهم بوده و ميگويد اين قول اصح از اقوال ديگر است.
شخصي به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم عرض كرد ما مهريه ي فاطمه را در زمين دانستيم چه اندازه است، اما مهريه ي او در آسمان چقدر بوده؟
حضرت فرمود: «سل عما يعينك ودع ما لا يعينك» از آنچه به كارت ميآيد بپرس و آنچه را به كارت نيايد واگذار. آن شخص پافشاري كرد، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
كان مهدها في السماء خمس الارض فمن مشي عليها مبغضا لها و لولدها مشي عليها حراما الي ان تقوم الساعه» [۳] .
مهريه فاطمه عليهاالسلام در آسمان «خُمس زمين» يعني يك پنجم زمين تعيين شده، راه رفتن و تصرف سهم فاطمه عليهاالسلام بر مبغضين و دشمنان آن حضرت و فرزندانش تا روز قيامت حرام است.
روايت جالبي از طريق اهل سنت در اين باره نقل شده كه فاطمه عليهاالسلام از پدرش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خواست تا مهريه ي او را شفاعت گنهكاران امت آن
ص: ۲۸
حضرت در روز قيامت قرار دهد و اين درخواست مورد قبول قرار گرفت!
«فنزل جبرئيل عليه السلام و معه بطاقه من حرير مكتوت فيها:
«جعل الله مهر فاطمه الزهراء شفاعه المذنبين من امه ابيها» [۱] .
جبرئيل نازل شد و ورقه اي از حرير آورد و اين مهريه در آن نوشته شده بود و بدنبال آن آمده كه چون هنگام مرگ زهرا عليهاالسلام رسيد وصيت كرد آن ورقه را در كفنش روي سينه ي او بگذارند و فرموده چون روز قيامت محشور شوم اين ورقه را بدست گرفته و از گنهكاران امت پدرم شفاعت كنم.
———-
[۱]: بحار ج ۴۳ ص ۱۲۷.
[۱]: فروع كافي ج ۵ ص ۳۷۸.
[۲]: مناقب ج ۳ ص ۳۵۱
[۳]: مناقب ج ۳ ص ۳۵۱.
[۱]: اخبار الدول طبع بغداد ص ۸۸.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - مهريه - صفحه۲۴]
مهريه
اشاره
از اركان مهم عقد و ازدواج مهر است كه با توافق طرفين تعيين ميگردد و شرعا بر ذمه ي شوهر باقي ميماند كه عندالمطالبه بپردازد و هيچگاه شوهر نبايد قصد نپرداختن داشته باشد، چنانكه بعضي كه مهريه را خيلي سنگين و بالا ميگيرند ميگويند مهر را كه داده و كه گرفته و حال آنكه يك دين شرعي و قانوني است. مهر به هر چيزي كه ارزش مالكيت داشته باشد اطلق ميشود البته به شرط آنكه بي حساب نباشد زيرا كه در اسلام مهر زياد نهي شده است. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«افضل نساء امتي اصبحهن وجها و اقلهن مهرا» [۲] .
بهترين زنان امت من كساني هستند كه در عين داشتن زيباترين چهره كمترين مهر را دارند.
اگر اسلام ما را از سنگين كردن مهريه منع ميكند به اين دليل است كه بالا بردن مهريه باعث كدورت و دشمني در خانوادهها ميشود.
اميرالمؤمنين علي عليه السلام ميفرمايد:
«لا تغالوا بمهور النساء فتكون عداوه» [۳] .
مهر زنان را از حد معمول بالاتر نبريد كه سبب پيدايش دشمني خواهد شد. شايد بعضي كه مهر را خيلي سنگين ميگيرند به اين انگيره است كه مانعي سر راه شوهر بگذارند و از متلاشي شدن زندگي جلوگيري
كنند و حال آنكه تجربه نشان داده كه اينطور نيست و بايد روي درك يكديگر و احترام متقابل زوج انديشيد و در روزهاي نخستين زندگي آنها را به مسئله ي محبت و وحدت و تفاهم و گذشت ترغيب و تشويق نمود.
امام محمد باقر عليه السلام ميفرمود:
«من بركه المراه قله مهرها و من شومها كثره مهرها» [۱] .
از بركت زن كمي مهر او و از شومي زن زيادي مهر است.
نقطه ي مقابل اشخاصي هستند كه ميخواهند اصلا مهري در كار نباشد و يا بسيار ناچيز باشد و البته اينهم كار درستي نيست.
حضرت مولا علي عليه السلام ميفرمود:
«اني لا كره ان يكون المهر اقل من عشره دراهم» [۲] .
من كراهت دارم كه مهريه از ده درهم كمتر باشد.
پس در يك جمع بندي مهريه بايد باشد ولي متعارف و معمولي، زيرا مسابقه در ازدياد مهريه زندگي را بر جوانان سخت ميكند و مانعي سر راه ازدواج آنها ميگذارد.
عقيده بر اينست كه با آسان گرفتن امر ازدواج جوانان، آنها تشويق به تشكيل خانواده ميشوند و از بسياري فسادها و آلودگيهاي اجتماعي درامان ميمانند.
———-
[۲]: وسائل الشيعه ج ۱۴ ص ۷۸.
[۳]: وسائل ج ۱۵ ص ۱۱.
[۱]: وسائل ج ۱۵ ص ۱۰.
[۲]: وسائل ج ۱۵ ص ۱۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - انتخاب همسر - صفحه۲۱]
اميرالمؤمنين علي عليه السلام تنها كفو فاطمه عليهاالسلام:
امام صادق عليه السلام فرمود:
«لولا ان الله تعالي خلق اميرالمؤمنين لم يكن لفاطمه كفو علي وجه الارض آدم فمن دونه» [۱] .
اگر خداوند تبارك و تعالي اميرالمؤمنين علي عليه السلام را خلق نمي كرد از حضرت آدم تا آخرين انسان روي زمين كسي همتا و كفو فاطمه نبود.
و البته اين بدان جهت است كه مسئله ازدواج علي عليه السلام نيز با فاطمه عليهاالسلام از جانب پروردگار تعيين شده و شخص رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نيز مامور باين امريّه بوده است. و بهمين جهت همه ي خواستگاران پاسخ رد شنيدند و به اكثر آنهائي كه داوطلب ازدواج با حضرت فاطمه عليهاالسلام بودند از ناحيه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم
ص: ۲۲
جواب ميشود كه: «انتظر امر الله فيها» منتظر فرمان خدايم.
و بالاخره انتطار سرآمد و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«آتاني ملك فقال يا محمد ان الله يقرا عليك السلام و يقول لك اني فد زوجت فاطمه ابنتك من علي بي ابيطالب في الملاء الاعلي فزوجها منه في الارض» [۱] .
فرشته اي به نزد من آمد و گفت اي محمد صلي الله عليه و آله و سلم خداوند تو را سلام ميرساند و ميگويد من دخترت فاطمه را در آسمانها به همسري علي بن ابيطالب درآوردم تو هم در زمين اينكار را انجام بده.
در حديث ديگر نقل شده كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«يا علي ان الله امرني ان اتخذك صهرا» [۲] .
اي علي: خداوند مرا امر كرده كه تو را به دامادي خود انتخاب كنم. يك روز اميرالمؤمنين علي عليه السلام بنابر پيشنهاد عده اي از مردم و تشويق و ترغيب آنها تصميم به خواستگاري حضرت زهراء عليهاالسلام گرفت و خود را آماده كرد تا به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شرفياب شود. پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم در خانه نشسته بود كه ناگهان در باز شد و علي عليه السلام سلام كرده در حضور آن حضرت نشست. در اين مورد راوي حديث خود اميرالمؤمنين عليه السلام است، ميفرمايد:
فلما رآني رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ضحك ثم قال: ما جاء بك يا ابالحسن حاجتك؟ »
همين كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مرا ديد خندان شد و فرمود: اي ابالحسن به چه منظوري آمده اي؟ حاجتت را بيان كن. علي عليه السلام ميفرمايد: از آنجا كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ابهت خاصي داشت من نتوانستم حاجتم را بگويم و سكوت كردم، پيغمبر كه چنان ديد، خود به سخن آمده و فرمود:
«لعلك جئت تخطب فاطمه» شايد به خواستگارن فاطمه آمده اي. عرض كردم آري.
ص: ۲۳
«فقال يا علي انه فد ذكرها قبلك رجال فذكرت ذلك لها فرايت الكراهه في وجهها، ولكن علي رملك حتي اخرج اليك».
پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي پيش از تو مردان ديگري هم به خواستگاري او آمدند ولي من گاهي كه با خود فاطمه در ميان گذاشتم چنين احساس كردهام كه موافق نبوده و روي خوش نشان نداده است. اينك تو در جاي خود باش تا من بازگردم.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم برخاست و به درون خانه و پيش فاطمه عليهاالسلام رفت. حضرت زهرا عليهاالسلام جلو رفت عباي پدر را از دوشش برداشت و نعلينهاي او را به كناري گذارد و سپس آب آورد دست و روي و پاهاي مباركش را شست و آنگاه پيش روي پدر نشست.
«فقال لها: يا فاطمه فقالت لبيك لبيك حاجتك يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم؟ »
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه را صدا زد و با جمله ي لبيك لبيك پاسخ دختر گرامي را شنيد.
سپس فرمود: اي فاطمه: علي بن ابيطالب كسي است كه خوبي، نزديكي و فضيلت و سابقه اش را در اسلام ميداني، و من از پروردگار خود خواستهام كه تو را به همسري بهترين خلق خود و محبربترين آنها در پيشگاه او درآورد و اكنون كه وي به خواستگاري تو آمده نظر تو در اين باره چيست؟
فاطمه سر به زير انداخت و چيزي نگفت: اما مانند دفعات قبل آثار ناراحتي در چهره اش ديده نشد. رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از جا برخاست و فرمود:
«الله اكبر سكوتها اقرارها» الله اكبر سكوت فاطمه نشانه ي رضايت و پذيرش اوست.
«فاتاه جبرئيل عليه السلام فقال: يا محمد زوجها علي بن ابيطالت فان الله قد رضيها له و
ص: ۲۴
رضيه لها» [۱] .
و به دنبال آن جبرئيل نازل شد و گفت اي محمد: فاطمه را به عقد علي بن ابيطالب درآور زيرا كه خداوند به اين ازدواج راضي است.
———-
[۱]: بحار ج ۴۳ ص ۱۰۷
[۱]: احقاق الحق ج ۶ ص ۶۱۷.
[۲]: احقاق الحق ج ۶ ص ۶۱۶.
[۱]: بحار الانوار ج ۴۳ ص ۹۳.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - انتخاب همسر - صفحه۲۰]
حال برگرديم به اصل مطلب و آن الگو گرفتن از روش رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و خواستگاران فاطمه ي زهرا عليهاالسلام است و ببينيم كه آيا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم هر كس از
ص: ۲۰
دخترش خواستگاري كرد فاطمه را به عقد او درآورد، يا آنكه كفويت و لياقت معني و الهي را ضابطه قرار داد.
فاطمه ي زهرا عليهاالسلام از نظر اصالت خانواده جزء شريفترين خانودهها است. او سلاله ي اصحاب طاهرين و ارحام مطهرّه است، از حيث كمالات معنوي و اخلاقي و مقام والاي عصمت در عالي ترين مرتبه قرار دارد. به همين علت همواره مورد توجه بزرگان قريش و رجال معروف عرب واقع شده و گاه و بيگاه پيشنهاد ازدواج با حضرتش را ميدادند، ولي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اصلاً خوشش نمي آمد كه اينها درباره ي فاطمه عليهاالسلام صحبت كنند لذا خواستگاران را با بي اعتنائي رد ميكرد.
«ان ابابكر و عمر خطبا الي النبي صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه مره بعد اخري فردهما» [۱] .
چندين بار ابابكر و عمر به خواستگاري حضرت زهرا عليهاالسلام آمدند ولي حضرت پاسخ منفي به آنها داد.
يك روز ابابكر بدين منظور خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد:
يا رسول الله ميل دارم با شما وصلت كنم! آيا ميشود كه فاطمه را به عقد من درآوري؟
فرمود: انها صغيره و اني انتظر بهاالقضاء فلقيه عمر فاخبره فقال ردك ثم خطبها عمر فرده» [۲] .
فاطمه هنوز كوچك است و اصلا تعيين همسر او با خداست من نيز منتظر دستور خدايم، ابوبكر مأيوسانه برگشت. در بين راه با عمر ملاقات نمود و جريان خواستگاري خودش را با او در ميان گذاشت. عمر گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پيشنهاد ترا رد كرده. بعد عمر خود به عنوان خواستگاري خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم حاضر شد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پيشنهاد او را نيز
ص: ۲۱
نپذيرفت. عبدالرحمان بن عوف و عثمان بن عفان كه هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند به عزم خواستگاري خمت رسول خدا رسيدند. عبدالرحمان عرض كرد يا رسول الله اگر فاطمه عليهاالسلام را به من تزويج كني حاضرم يكصد شتر سياه آبي چشم كه بارهايشان پارچههاي كتان اعلاي مصر باشد و ده هزار دينار مهريه اش كنم.
عثمان نيز اظهار داشت: يا رسول الله من هم به همين مهريه حاضرم و بر عبدالرحمان برتري دارم زيرا زودتر مسلمان شده ام. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از سخن آنان سخت خشمناك شد و براي آنكه بفهماند من به مال شما علاقه ندارم و داستان ازدواج داستان خريد و فروش و مبادله ي ثروت نيست، مشتي سنگ ريزه برگرفت و به جانب عبدالرحمان پاشيده و فرمود: تو خيال ميكني من بنده ي پول و ثروتم و بوسيله ي ثروت خودت بر من فخر و مباهات ميكني و ميخواهي بوسيله ي پول ازدواج را بر من تحميل كني.
———-
[۱]: مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ ص ۳۴۵.
[۲]: تذكره الخواص ص ۳۰۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - انتخاب همسر - صفحه۱۸]
انتخاب همسر
قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم:
«من زوج كريمته من فاسق فقد قطع رحمها» [۲] هر كس دختر خود را به ازدواج مر فاسقي درآورد با اين عمل از وي قطع رحم نموده است.
اسلام درباره مسئله ي ازدواج تعقيب كننده مقاصدي بزرگ و حياتي است. اين دين مبين ميخواهد ضمن پاسخ به نداي فطرت و غريزه ي جنسي نفس به آرامش و سكون برسد و زمينه ي محبت و مودّت با تعاون و همدلي يكديگر ايجاد گردد و در نتيجه نسلي پاك و صالح از اين پيوند بوجود آيد.
و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان في ذلك لآيات لقوم يتفكرون» [۳] .
ص: ۱۹
از جمله آيهها (خداوند تبارك و تعالي) اينست كه برايتان از جنس خودتان همسراني آفريده تا بدانها آرام گيريد و ميان شما دوستي و مهرباني نهاد كه در اين براي گروهي كه انديشه ميكنند عبرتهاست.
ازدواج وقتي ثمره مودّت و رحمت دارد كه ضوابط و نكات مربوط به انتخاب همسر رعايت شود، و آن ضوابط عبارت است از معتقدات سالم و اسلامي، خلق و خوي شايسته و اصالت خانواده، و اين حق مسلم زن و شوهر است كه اين نوع معيارها را درباره ي همسر آينده خود جستجو كنند و بدون ترديد ضابطه كفويت هم از همين مقوله است، باين معني كه زن و مرد در اعتقادات و اخلاق و رفتار و خانواده كفو و موزون باشند.
در مكتب اسلام همتائي و كفويت بر مبناي طهارت و پاكيزگي معنوي زن و مرد است مرد مؤمن هم كفو و متعلق به زن مؤمنه است.
مردي از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سؤال كرد كه با چه كسي بايد ازدواج كرد؟
حضرت فرمود:
«الاكفاء فقال و من الاكفا فقال صلي الله عليه و آله و سلم المؤمنون بعضهم اكفاء بعض» [۱] .
هم كفو، عرض كرد، هم كفو چه كساني هستند؟ فرمود مؤمنون بعضي بر بعض ديگر هم كفو ميباشند.
حسين بن بشار گفت به حضرت جواد عليه السلام نامه اي نوشته راجع به كفويت در ازدواج سؤال كردم آن حضرت در پاسخ به من نوشت:
«من خطب اليكم فرضيتم دينه و امانته فزوجوه» [۲] .
هر كس از شما خواستگاري كند دين و امانتش را بپسنديد هر كه باشد بوي دختر بدهيد.
———-
[۲]: محجه البيضاء ج ۳ ص ۹۴.
[۳]: روم- ۲۱.
[۱]: وسائل الشيعه ج ۷ ص ۵۱.
[۲]: من لا يحضره الفقيه ج ۳ ص ۲۴۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دوران كودكي - صفحه۱۷]
دوران كودكي
حضرت فاطمه عليهاالسلام دوران كودكي در محيطي بسيار خطرناك و اوضاع بحراني گذراند. تولد آن حضرت در سال پنجم بعثت بود يعني درست همان زماني كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مأمور باظهار دعوت شده و مشركين و كفار براي اذيت و آزار آن حضرت هجوم برده بودند. زيرا تا آن موقع دعوت حضرت مخفيانه انجام ميشد و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از ترس دشمنان نمي توانست دعوتش را علني كند.
اغلب روزها با دست و پاي خونين و سنگ خورده و دلي آزرده از زخم زبانها و تمسخرها و اهانتهاي دشمنان به خانه ميآمد و اين وضع تقريباً تا سالهاي پنجم و ششم عمر فاطمه عليهاالسلام كه حضرت خديه و ابوطالب زنده بودند ادامه داشت ولي با مرگ اين دو بزرگوار كه تنها حاميان وفادار حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم بودند آزار مشركين بر آن حضرت بيشتر شد و همه اين صدمات و اهانتها يك نوع شكنجه روحي براي حضرت زهرا عليهاالسلام بود كه پدر را چون جان خويش دوست ميداشت.
عبدالله بن مسعود ميگويد:
روزي در حاليكه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در سجده بود و أطراف آن حضرت جمعي از قريش بودند عقبه اين أبي معيط شكنبه ي گوسفندي را آورده و بر پشت آن حضرت انداخت، «فلم يرفع راسه فجاءت فاطمه عليهاالسلام فاخذته من
ص: ۱۸
ظهره دعت علي من صنع» [۱] پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم سر خود را برنداشت تا آنكه حضرت فاطمه عليهاالسلام آمد و آن را برداشت و درباره ي كساني كه اين كار را انجام داده بودند نفرين كرد.
شبيه حوادث فوق براي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم چندين بار اتفاق افتاد كه در اغلب موارد حضرت زهرا عليهاالسلام به ياري پدر شتافت و از نزديك شاهد جسارتها و آزارها بر پدر بود.
در سه سالي كه بعنوان تبعيد در شعب ابوطالب گذراندند خدا ميداند كه به فاطمه عليهاالسلام چه گذشت، تمام سنگيني مشكلات بر دوش حضرتش بود و اين كودك عاليمقام چون كوه در برابر همه ي سختيها ايستاد.
———-
[۱]: صحيح بخاري ج ۵ ص ۵۷.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نوزاد چيست؟ - صفحه۱۶]
و نيز همان شخص به رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اعتراض كرد كه چرا اينقدر فاطمه را ميبوسي… پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پس از بيان چگونگي انعقاد نطفه ي
ص: ۱۷
فاطمه عليهاالسلام فرمود:
«ففاطمه حوراء انسيه فكلما اشتقت الي رائحه الجنه شممت رائحه ابنتي» [۱] .
فاطمه حوراء انسيه است من هر وقت مشتاق بوي بهشت شوم فاطمه را ميبوسم و ميبويم زيرا كه از او رائحه ي بهشت را استشمام ميكنم.
———-
[۱]: بحار ج ۴۳ ص ۴۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نوزاد چيست؟ - صفحه۱۶]
شدت علاقه ي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به فاطمه اگر چه بيش ار حد محبت يك پدر نسبت به دخترش بود و بيشتر مربوط ميشد به شخصيت ذاتي و ايمان و تقوي خانم زهرا عليهاالسلام ولي باحتمال زايد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ميخواهد آن حالت زبوني و كوچك كردن زن را بشكند و با محبت به فاطمه به زنان عزت بخشد.
يكي از همسران پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ميگويد:
«ما كان احد من الرجال احب الي رسول الله من علي ولا من النساء احب اليه من فاطمه» [۱] .
از مردان كسي نزد پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم محبوب تر از علي عليه السلام نبود و از زنان كسي را بيشتر از فاطمه دوست نمي داشت.
در جاي ديگر ميگويد:
«ان فاطمه كانت اذا دخلت علي رسول الله عليه و آله و قام لها من مجلسه و قبل راسها واجلسها مجلسه» [۲] .
هر وقت فاطمه عليهاالسلام بر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم وارد ميشد از جاي خود بلند ميشد سر او را ميبوسيد و او را بر جاي خويش مينشاند.
———-
[۱]: فضائل الخمسه ج ۳ ص ۱۳۲.
[۲]: بحار الانوار ج ۴۳ ص ۴۰.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نوزاد چيست؟ - صفحه۱۵]
آرزوي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و خديجه عليهاالسلام اين بود كه بر اساس نياز فطري هر زوج صاحب فرزندي شوند و خداوند تباك و تعالي آرزوي آنها را برآورده كرد و دو پسر پي در پي به آنها عنايت فرمود ولي هر دو در كودكي وفات يافتند. به همان مقدار كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و خديجه از مرگ آنها متأثر شدند كفار و مشركين شادمان و خشنود گشتند و فكر كردند كه ديگر نسل پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قطع شده و گاهي امثال عاص بن وائل با كمال گستاخي آن حضرت را ابتر يعني بي فرزند ميخواندند.
اما خداوند تبارك و تعالي به پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم مژده داد كه ما بتو كوثر عطا خواهيم كرد و در پاسخ دشمنان سوره ي كوثر را فرستاد.
وقتي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مژده دادند كه خداوند به شما نوزاد دختر عطا خواهيم كرد غرق شادي شد و از دختردار شدن نه تنها غمگين نشد بلكه مطمئن و آرام خداي را سپاس گذارد.
آري پيامبر عظيم الشأن اسلام يكي از موارد مبارزاتش مبارزه با افكار كوتاه و جاهلانه ي مردم عصر خويش بود كه قرآن آنها را درباره ي دختردار شدنشان اينگونه معرفي ميكند.
«و ادا بشر احدهم بالانثي ظل وجهه مسوداً و هو كظيم، يتواري من القوم من سوء ما بشر به ايمسكه علا هونام يدسه في التراب الاساء ما يحكمون» [۱] .
و چون يك نفرشان را بشارت دختر دهند، چهره اش تيره گردد و غمزده شود، از قباحت چيزي كه بدان بشارتش داده اند، از قوم نهان شود و نداند آن را به ذلت نگهدارد يا در خاكش نهان كند، چه بد قضاوت ميكنند.
ص: ۱۶
بهر حال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم به مردم عالم تا قيامت فهماند كه دختر و اصولاً زن يكي از اعضاء مهم و حساس خانواده است و مقدسترين مسئوليتها را بعهده دارد.
و اين خواست پروردگار بود كه پس از مرگ پسران پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرزند دختري به آن بزرگوار عنايت كند كه مادر و منشأ ذريّه و نسل پاك پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم گردد و از اين طريق ارزش زن عملاً به جهانيان فهمانده شود.
———-
[۱]: نحل ۵۸-۵۹.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نوزاد چيست؟ - صفحه۱۵]
نوزاد چيست؟
اين اولين سؤال در بدو تولد هر نوزاد است و البته حكايت از حساسيت اشخاص نسبت به پسر يا دختر بودن طفل تازه وارد مينمايد!
روش امامان معصوم عليهم السلام خلاف اين بود، مثلاً امام سجاد زين العابدين عليه السلام همينكه مژده تولد فرزندي را به حضرتش ميدادند:
«لم يسئل اذكر هوام انثي بل يقول اسوي فاذا كان سوياً قال الحمد لله الذي لم يخلقه مشوها» [۲] .
نمي پرسيد پسر است يا دختر بلكه از اندام معتدل و ساختمان سالم او
ص: ۱۵
سؤال ميكرد. چون خبر سلامتش را ميشنيد ميگفت: خداي را شكر كه او را ناقص نيافريده است.
———-
[۲]: مكارم الاخلاق ص ۲۶۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دوران بارداري - صفحه۱۳]
حركت كن زيرا خداوند اراده نموده كه از صلب تو فرزند پاكيزه اي بيافريند. از آن شب كه نور فاطمه عليهاالسلام از صلب پدر به رحم مادر منتقل شد كم كم آثار بارداري را در خويش احسام ميكرد و آن بانوي گرامي و فداكار تا حدي از غم و غصه ي تنهايي بيرون آمد.
مفضل بن عمر ميگويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم كيفيت ولادت فاطمه عليهاالسلام چگونه بوده، فرمود:
«نعم ان خدنجه عليها رضوان الله لما تزوج بها رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم هجرتها نسوه مكه، فكن لايدخلن عليها و لايسلمن عليها ولا يتركن امراه تدخل عليها فاستوحشت خديجه من ذلك فلما حملت بفاطمه عليهاالسلام صارت تحدثها في بطنها و تصبرها» [۱] .
به هنگاميكه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم با خديجه عليها رضوان الله ازدواج كرد. زنان مكه از وي كناره گيري كرده و رفت و آمد خود را با او قطع نمودند، خديجه از اين جهت غمگين گرديد تا اينكه به فاطمه حامله شد و اين نوزاد در شكم با خديجه سخن ميگفت و خديجه را دلداري ميداد.
———-
[۱]: بحارالانوار ج ۱۶ ص ۸۰.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - دوران بارداري - صفحه۱۲]
دوران بارداري
نقش مادر در سعادت و شقاوت فرزند بخصوص در دوران بارداري
ص: ۱۲
بسيار حساس و حياتي است. مادران اگر تعاليم اسلامي را مورد توجه قرار دهند و همانند خديجه مادر بزرگوار فاطمه عليهاالسلام حتي قبل از انعقاد نطفه به تهذيب و پاكيزه كردن خويش برآيند شك نيست كه خود در درجه ي اول عفت و تقوي قرار گرفته و ثمره ي آنها نيز پاكيزه خواهد بود. و برعكس اگر بخواهند پيروي از تمدن افسار گسيخته غرب و شرق كنند دامان خود را آلوده به هرزگيها و رسوائيهاي بيگانگان نموده و در نتيجه كودكان و نونهالان خويش را به تباهي و نابودي خواهند كشاند. براي مادران ارجمند بايد اين مسئله روشن باشد كه فرزنداني كه در شكم دارند خلاصه اي از مجموعه ي حالات نفساني آنها است، هر نوع حركت مادي و معنوي كه داشته باشند دقيقاً روي بچه تاثير ميگذارد. در دوران حمل نهايت دقت را در انتخاب غذا از جهت طهارت و نجاست و حلال و حرام بنمايند، چه بسا در اثر بي احتياطي مادران در خوردن غذاهاي آلوده و شركت در مجالس و محافل گناه در همان روزهاي نخستين شكل گيري فرزند بدبختي و شقاوت او نيز شكل خواهد گرفت!
رسول مكرّم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد:
«الشقي شقي في بطي امه والسعيد من سعد في بطن امه» [۱] .
بدبخت كسي است كه در رحم مادر گرفتار شقاوت شود و خوشبخت كسي است كه در شكم مادر سعادتمند باشد.
رهبري مادر در تأمين سعادت و شقاوت فرزند يك اصل مسلم و بدون مخالف است. مادر نقش اول را در ساختن پايههاي معنوي فرزند بعهده دارد. آري مادري كه فريب الگوهاي غربي را نمي خورد حتماً خوشبختي فرزندان خويش را در پرتو عفاف و پاكدامني خود تامين خواهد كرد. رسول گرامي اسلام ميفرمود:
ص: ۱۳
«طوبي لمن كانت امه عفيفه» [۱] .
خوشبخت كسي است كه مادرش صاحب عفت و طهارت نفساني باشد.
روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در ابطح نشسته بود جبرئيل نازل شد و عرض كرد:
يا محمد: العلي الاعلي يقرء عليك السلام و هو يامرك ان تعتزل عن خديجه اربعين صباحاً»
يا محمد صلي الله عليه و آله و سلم: خداوند بزرگ بر تو سلام ميرساند و ميفرمايد:
چهل شبانه روز از خديجه كناره گيري كن و به عبادت و تهجّد مشغول باش، پيغمبر اكرم بر اساس دستور خداوند تبارك و تعالي چهل روز به خانه ي خديجه نرفت و در آن مدت شبها به نماز و عبادت ميپرداخت و روزها روزه دار بود.
«فلما كان في كمال الاربعين هبط جبرئيل عليه السلام فقال: يا محمد العلي الاعلي يقرئك السلام و هو يامرك ان تتاهب لتحيته، و تحفته»
چون چهل روز بدين منوال سپري شد جبرئيل فرود آمد و غذائي از بهشت آورد و عرض كرد: يا محمد صلي الله عليه و آله و سلم خداوند بزرگ بر تو سلام ميرساند و فرمان ميدهد كه از اين غذاهاي بهشتي تناول كن.
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم با آن غذاهاي روحاني و هداياي بهشتي افطار كرد، هنگامي كه برخاست تا آماده ي نماز و عبادت شود جبرئيل نازل شد و عرض كرد:
«الصلوه محرمه عغليك في وقتك حتي تاتي الي منزل خديجه فتواقعها فان الله عز و جل الي علي نفسه ان يخلق من صلبك في هذه الليله ذريه طيبه» [۲] .
اي رسول خدا امشب از نماز مستحبي بگذر و به سوي خانه ي خديجه
———-
[۱]: بحار ج ۳ ص ۴۴.
[۱]: بحار ج ۲۳ ص ۷۹.
[۲]: بحار ج ۱۶ ص ۷۸.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نامگذاري]
اكنون با استفاده از روايات ذكر شده اسامي آن بزرگوار را مرور ميكنيم.
۱- فاطمه
۲- صديقه
۳- مباركه
۴- طاهره
۵- زكيه
۶- راضيه
۷- مرضيه
۸- محدثه
۹- زهراء
۱۰- بتول
۱۱- حصان
۱۲- حره
۱۳- سيده
۱۴- عذراء
۱۵- حوراء
۱۶- انسيه
۱۷- منصوره
۱۸- مريم كبري
۱۹- صديقه كبري
۲۰- نوريه
۲۱- حانيه
۲۲- مطهره
۲۳- ميمونه
۲۴- محدثه
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نامگذاري - صفحه۱۰]
و از جمله نامهاي حضرت فاطمه عليهاالسلام حوراء و انسيه و منصوره است و بهمين جهت در روايات نبوي صلي الله عليه و آله و سلم آمده است كه فاطمه عليهاالسلام حوريه اي بصورت انسان، در آسمانها او را منصوره و در زمين فاطمه ناميدند.
و در حديثي كه از ابن عباس نقل شده رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
فاطمه بضعه مني و هي نور عيني و ثمره فوادي، و روحي التي بين جنبي و هي الحوراء الانسيه» [۱] .
فاطمه پاره ي تن من است و او نور چشم ميو جاي من است كه ميان سينهام قرار دارد و او حوراء انسيه است.
———-
[۱]: رياحين الشريعه ج ۱ ص ۲۱.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نامگذاري - صفحه۱۰]
هنگامي كه فاطمه ي زهراء عليهاالسلام بدنيا آمد اهل آسمان به يكديگر مژده به ولادت آن حضرت ميدادند، «وحدث في السماء نور زاهر لم تره الملائكه قبل ذلك و قالت النسوه: خذبها يا خديجه طاهره مطهره، زكيه، ميمونه بورك فيها و في نسلها» [۴] .
در آسمان نوري درخشان جلوه گر شد كه تا آن لحظه هيچ يك از ملائكه نديده بودند و زنان (ساره- آسيه- مريم- كلثم) كه از بهشت براي ياري خديجه آمده بودند گفتند: بگير فرزندت را كه طاهره، مطهره، زكيه
ص: ۱۱
و ميمونه است او و نسلش مبارك باشند.
———-
[۴]: بحار ج ۴۳ ص ۳.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نامگذاري - صفحه۹]
«فاطمه» وصفي است از مصدر فطم در لغت يعني بريدن و قطع كردن، اين صيغه كه بر وزن فاعل معني مفعولي ميدهد به معني بريده و جدا شده است، فاطمه از چه چيز جدا شده است؟
«عن الرضا عن آبائه عن علي عليه السلام قال: سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: سميت فاطمه لان الله فطمها و ذريتها من النار» [۳] .
اميرالمؤمنين علي عليه السلام ميفرمايد از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود: نام دخترم فاطمه شد چونكه خداوند او و فرزندانش را از آتش جدا
ص: ۱۰
مي نمايد.
در حديث ديگر جبرئيل در پاسخ رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم گفت:
«سميت فاطمه في الارض (لانه) فطمت شيعتا من النار» [۱] .
نام او را در زمين فاطمه گفتند زيرا كه خداوند شيعيان او را از آتش دوزخ جدا ميكند.
مرحوم مجلسي از عيون أخبارالرضا عليه السلام روايت ديگري را نقل ميكند كه:
«قال ابن عباس لمعاويه: اتدري لم سميت فاطمه، فاطمه؟ قال لا، قال: لانها فطمت هي و شيعتها من النار» [۲] .
ابن عباس از معاويه پرسيد: ميداني چرا فاطمه را فاطمه ناميدند؟ گفت نه! ابن عباس گفت: چون او و شيعيان او به دوزخ نمي روند. امام صادق عليه السلام به يونس بن ظبيان فرمود:
«اتدري اي شي تفسير فاطمه؟ قلت: اخبرني يا سيدي قال: فطمت من الشر» [۳] آيا ميداني تفسير فاطمه چيست؟ گفت بفرمائيد آقاي من. فرمود: يعني از شر و بديها بريده شد.
———-
[۳]: بحار ج ۴۳ ص ۱۸.
[۱]: بحار ج ۴۳ ص ۱۸.
[۲]: بحار ج ۴۳ ص ۱۰.
[۳]: بحار ج ۴۳ ص ۱۴.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نامگذاري - صفحه۸]
همانطور كه ذكر شد بهترين نامها، اسامي و ألقاب معصومين عليهم السلام، بنابراين بچه شيعهها و شيفتگان اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم لازم است كه نامهايشان همانند نامهاي آن بزرگواران باشد و چون در اين مقال بحث درباره ي بزرگ مقتداي بانوان فاطمه ي زهرا عليهاالسلام است به نقل اسامي آن حضرت اكتفا ميكنيم.
«عن يونس بن ظبيان قال: قال ابو عبدالله عليه السلام: لفاطمه عليهاالسلام تستعه اسماء عندالله عزوجل فاطمه، والصديقه، والمباركه، والطاهره، والزكيه، والراضيه، والمرضيه،
ص: ۹
والمحدثه، والزهراء» [۱] .
امام صادق عليه السلام فرمودند: حضرت فاطمه عليهاالسلام نزد خداوند بزرگ نه اسم دارند. فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه، زهراء.
شيخ صدوق در كتاب امالي و علل و خصال روايت فوق را با همان مضمون نقل نموده است.
نامهاي حضرت فاطمه عليهاالسلام بر اساس نقل ابوجعفر القمي عبارت است از:
فاطمه، بتول، حصان، حره، سيده، عذرا، زهرا، حوراء، مباركه، طاهره، زكيه، راضيّه، مرضيه، محدّثه، مريم كبري، صديقه كبري و در آسمان او را نوريه و حانيه نامند [۲] .
———-
[۱]: بحار الانوار ج ۴۳ ص ۱۰.
[۲]: بحار ج ۴۳ ص ۱۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نامگذاري - صفحه۸]
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمود: كسي كه چهار فرزند بياورد و هيچ يك را باسم من نامگذاري نكند بمن جفا كرده است.
ممكن است كسي بگويد كه اولاد چه تقصيري دارد! وقتي پدر و مادر و بزرگترها نام زشتي براي او انتخاب كرده اند چه كاري از او ساخته است پاسخ اين عزيزان اينست كه هيچوقت دير نيست، اولاد ميتواند شخصا اقدام كند و نام خوب را براي خويش برگزيند و از همه بخواهد كه الزاما او را با آن نام دلخواهش صدا بزنند.
«عن جعفر بن محمد عن ابيه عليهاالسلام: ان رسول الله كان يغير الاسماء القبيحه في الرجال والبلدان» [۲] .
امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوارش نقل نمود كه فرمود: رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم أسماء قبيح مردم و شهرها را تغيير ميداد.
———-
[۲]: الحديث ج ۱ ص ۱۹۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت فاطمه علیها السلام - نامگذاري - صفحه۷]
نامگذاري
نخستين مسئله اي كه بين خانوادهها حتي قبل از تولد نوزاد مطرح است موضوع نامگذاري و انتخاب اسم است و بي شك برگزيدن هر اسمي حكايت از طرز تفكر و علاقه ي پدر و مادر به شخصي است كه نامش را براي فرزند خويش انتخاب ميكنند.
آيا بهتر نيست اولياء محترم نامي را براي فرزندان خويش برگزينند كه باعث احياء فرهنگ اسلام و زنده نگهداشتن اسامي اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام باشد و از نامها و اسامي قبيحه و بيگانه پرهيز كنند؟
در زيارت ارزشمند جامعه كبيره خطاب به خاندان پيامبر عليهم السلام عرض ميكنيم كه:
«و اسماوكم في الاسماء… فما احلي اسمائكم»
اسامي شما در بين اسامي است… و چقدر نامهاي شما با حلاوت و شيرين است.
«قيل لابي عبدالله عليه السلام: انا نسمي باسمائكم و اسماء آبائكم فينفعنا ذلك؟ فقال اي والله» [۱] .
حضور امام جعفر صادق عليه السلام عرض شد كه ما فرزندان خود را بأسماء
ص: ۸
شما و پدرانتان نامگذاري ميكنيم، آيا اين عمل براي ما در پيشگاه الهي أجر و فايده اي دارد؟ حضرت صادق عليه السلام فرمود: بلي بخدا قسم اين عمل نفع معنوي دارد.
«ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: من ولد اربعه اولاد لم يسم احدهم باسمي فقد جفاني» [۱] .
———-
[۱]: بحارالانوار ج ۲۳ ص ۱۲۲.
[۱]: كافي ج ۲ ص ۱۹.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[خانه گریزی دختران ( ریشه ها و پی امدها ) - گونههای خانه گریزی - صفحه ۱۱]
گونههای خانه گریزی
گونههای فرار از نظر مدّت زمان، به دو بخش فرار کوتاه مدت و فرار بلند مدت تقسیم میشود. در فرار کوتاه مدت، فراریان پس از مدتی به
ص: ۱۰
سبب پشیمانی از رسیدن به آرزوها و اهداف خویش یا آماده نشدن شرایط و امکانات مورد نیاز، به خانواده باز میگردند. فرار دراز مدت بیشتر در نتیجه درگیری شدید و تنفر بیش از اندازه از خانواده به وقوع میپیوندد و امکان بازگشت، بسیار کم است.
فرارها از نظر انگیزه به چند دسته تقسیم میشوند که عبارتند از:
۱. فرار با کسب رضایت والدین و با آگاهی آنان: در این نوع فرار، جوان به ظاهر رضایت والدین را جلب و با آگاه کردن آنان، از خانه فرار میکند. در این نوع فرار، جوان تصمیم خود را گرفته است و رضایت یا ناراضی بودن والدین، تأثیر چندانی در تصمیم او ندارد. او شاید فقط از جنبه اخلاقی، در پی جلب رضایت آنان باشد. البته شاید نام فرار را نتوان بر آن نهاد.
۲. فرار به عنوان یک مکانیسم دفاعی و عقده سادیسم: برخی از جوانان نیز برای این که در برابر برخی خواستههای والدین مقاومت نشان دهند و آنان را از آن کار منصرف سازند یا به خواستههای خود برسند، به عنوان یک سیستم دفاعی از فرار استفاده میکنند.
۳. فرار ناگهانی و بدون خبر: در این نوع فرار، جوان، به سبب ترس از مخالفت، تنبیه، جلوگیری، تنفر و…، جرأت نمی کند تا تصمیم خود را برای ترک خانه بیان کند. [۱]
ص: ۱۱
———-
[۱]: ۱. فاطمه کار آموزیان، مقاله «تأملی در پدیده فرار نوجوانان»، روزنامه ایران، ۲۶/۹/۱۳۸۰.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[خانه گریزی دختران ( ریشه ها و پی امدها ) - ضرورت و اهمیت موضوع خانه گریزی - صفحه ۹]
تعریف خانه گریزی
در مقالههای گوناگون و هم چنین از نظر کارشناسان این امر، تعریفهای بی شماری از خانه گریزی ارایه شده است.
نخست به دو تعریف، اشاره میکنیم:
۱. گاهی خردسالان و نوجوانان، بدون تصمیم قبلی و براساس احساسات آنی، تصمیم میگیرند خانه را ترک کنند. در این شرایط، دختر یا پسری را که خانه را ترک کرده، دختر یا پسر فراری مینامیم. [۱]
۲. فرار از خانه نوعی عصیانگری علیه خانواده ای است که در آن، پرخاش و تنشهای عاطفی حاکم باشد و اعتراض کودکان نسبت به جزمیتِ تربیتی سرپرست خانواده را در پی دارد. [۲] تعریفی که اکنون بیان خواهد شد، در بردارنده همه تعریفها است:
تصمیم و اقدام به خروج از خانه، به دلیل احساس ناسازگاری با شرایط درون خانه، یا احساس نبود امنیت روحی یا جسمی در آن موقعیّت. این تصمیم میتواند به صورت آنی یا از پیش طرح ریزی شده باشد که این عمل به طور معمول با هنجارهای اجتماعی مطابقت ندارد.
———-
[۱]: ۱. مقاله بنفشه سام گیس، «دختران فراری از هراس به هراس میگریزند»، همشهری، ۱۶/۴/۱۳۸۰.
[۲]: ۲. نک: جزوه سازمان بهزیستی استان قم (۱۳۸۱)، ص ۳.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[مفاتیح الجنان جدید (نگارش اسان) - زیارت حضرت فاطمه علیها السلام - صفحه ۴۸۳]
زیارت حضرت فاطمه علیها السلام
چون برای زیارت آن مُمْتَحَنَه، در این مواضع ایستادی بگو:
یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَی [أَتَانَا] بِهِ وَصِیُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلایَتِکِ. [۱]
و نیز مستحبّ است بگویی:
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِکَتِهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ، [۲]
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکِ
ص: ۴۸۳
أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَی رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکِ. [۱]
وَ أَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَی رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلائِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَی مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً [۲]
———-
[۱]: ای آزموده، آزمودت خدایی که تو را آفرید، پیش از آنکه تو را بیافریند، پس به آنچه آزمودت تو را شکیبا یافت ما بر این باوریم که دوستان و تصدیق کنندگان توایم، و به تمام آنچه پدرت (درود خدا بر او و خاندانش باد) و وصی اش برای ما آورده صبرکننده ایم، پس از تو درخواست میکنیم، اگر تصدیق کننده تو بوده ایم، ما را به تصدیقمان به پدرت و جانشینش ملحق کنی، تا خود را بشارت دهیم، که به سبب ولایت تو پاک گشته ایم.
[۲]: سلام بر تو ای دختر رسول خدا، سلام بر تو ای دختر پیامبر خدا، سلام بر تو ای دختر محبوب خدا، سلام بر تو ای دختر دوست صمیمی خدا، سلام بر تو ای دختر بزگریده خدا، سلام بر تو ای دختر امین خدا، سلام بر تو ای دختر بهترین خلق خدا، سلام بر تو ای دختر برترین پیامبران خدا، و رسولان و فرشتگان، سلام بر تو ای دختر بهترین مخلوقات، سلام بر تو ای بانوی بانوان جهان از گذشتگان و آیندگان، سلام بر تو ای همسر ولیّ خدا، و بهترین خلق بعد از رسول خدا،
[۱]: سلام بر تو ای مادر حسن و حسین، دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو ای صدّیقه شهیده، سلام بر تو ای خشنود از خدا، و خدا خشنود از تو، سلام بر تو ای فاضله پاکیزه، سلام بر تو ای حوریه در لباس انسان، سلام بر تو ای پرهیزکار نظیف، سلام بر تو ای هم سخن با ملائکه و ای بسیار دانا، سلام بر تو ای ستمدیده، ای که حقت غصب شده، سلام بر تو از سرکوب شده، و مقهور دشمن، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای فاطمه دختر رسول خدا، درود خدا بر تو و روح و تن تو، گواهی میدهم که بر بُرهانی روشن از سوی پروردگارت از جهان درگذشتی،
[۲]: و هرکه تو را شاد کرد، رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) را شاد نمود، و هرکه به تو جفا کرد، و به رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) جفا کرد، و هرکه تو را آرزد، رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) را آزرد، و هرکه به تو پیوست، به رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) پیوست و هر که از تو برید، از رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) برید، چرا که تو پاره تن او و روح بین دو پهلوی او هستی، خدا و رسولان خدا و فرشتگان را گواه میگیرم که من خشنودم از کسی که تو از او خشنودی، و خشمگینم بر کسی که تو بر او خشمگینی، و بیزارم از هر که تو از او بیزاری، ودوست دارم هرکه را تو دوست داری و دشمنم هرکه را تو با او دشمنی، و متنفّرم از هرکه تو از او نفرت داری و محبّت دارم به هرکه تو به او محبّت داری و خدا برای شهادت و حسابرسی، کیفر دهی و پاداش دهی کافی است.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[مفاتیح الجنان جدید (نگارش اسان) - آداب زیارت - صفحه ۴۶۵]
آداب زیارت
آداب زیارت بسیار است، در این فصل به بیان چند مورد اکتفا میشود: اوّل: انجام غسل، پیش از بیرون رفتن برای سفر زیارت.
دوم: ترک کلام بیهوده و لغو و مخاصمه و مجادله در راه.
سوم: غسل کردن برای زیارت هر یک از امامان، و نیز اینکه بخواند دعای وارد، درباره آن را و آن دعا در اول زیارت وارث بیاید.
چهارم: طهارت از حدث کبری و صغری.
پنجم: پوشیدن جامههای پاک و پاکیزه و نو، و سفید بودن رنگ آن نیکوست.
ششم: گامها را به دقت رفتن به روضه مقدّسه کوتاه برداشتن و به آرامی و وقار حرکت کردن، و خاضع و خاشع بودن، و سر به زیر انداختن، و به بالا و اطراف
ص: ۴۶۵
خود التفات نکردن.
هفتم: خش بو نمودن خود، در غیر زیارت امام حسین علیه السّلام.
هشتم: زبان را به دقت رفتن به حرم مطّهر به ذکر و تکبیر و تحمید و تسبیح و تهلیل مشغول ساختن، و به صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام دهان را معطّر کردن.
نهم: ایستادن بر در حرم شریف و درخواست اذن دخول و سعی در تحصیل رقّت قلب و خضوع و شکستگی خاطر با کمک تصوّر و فکر در عظمت و جلالت قدر صاحب آن مرقد منوّر، با توجه به این نکته که صاحب قبر ایستادن او را میبیند، و کلام او را، میشنود و سلام او را جواب میدهد، چنان که در وقت خواندن اذن دخول به همه این واقعیات گواهی میدهد، و تدبّر نماید در محبّت و لطفی که ایشان به شیعیان و زائران خود دارند و تأمّل کند در خرابیهای حال خود و مخالفتهایی که با آن بزرگواران کرده، و دستورهای زیادی که از ایشان عمل نکرده و آزارها و اذیتهایی که از او به ایشان یا خاصان و دوستان آن بزرگواران رسیده که بازگشت نتیجه همه این اعمال، آزردن ایشان است، و اگر به حقیقت و راستی، در وضع خود بنگرد، قدمهایش از رفتن باز بایستد، و قلبش هراسان، و چشمش گریان شود، و این روح تمام آداب است.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[مفاتیح الجنان جدید (نگارش اسان) - سوره الجمعة - صفحه ۱۵]
سوره الجمعة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا
فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (۱)
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ (۲)
وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۳)
ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (۴)
مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (۵)
قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (۶)
وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ (۷)
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَیٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (۸)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَیٰ ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ (۹)
فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۱۰)
وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (۱۱)
ارسال شده توسط بازار کتاب
📜فال امروز جمعه حافظ گرفتم خیلی زیبا در اومد
🔹هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد
🔹من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم
داغ سودای توام سر سویدا باشد
🔹تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد
🔹از بن هر مژهام آب روان است بیا
اگرت میل لب جوی و تماشا باشد
🔹چون گل و می دمی از پرده برون آی و درآ
که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد
🔹ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد
🔹چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد
☘️تعبیر
هر کس با خدا بود و از راه او بیرون نرفت، غمی به دل او راه پیدا نمی کند و هر لحظه ی عمر خود را وقف او می نماید. فرصت را غنیمت بدان، راه برگشت نداری. آفرین بر تو که عقلت به تو دستور می دهد نه دلت. خواندن نماز و داشتن ایمان راه را برایت هموار می سازد.
⭐️حافظ نامه رو به دوستات معرفی کن⭐️ دانلود از بازار https://goo.gl/StHRJ6
[چهل حدیث مهدی موعود - ۴۰. مقتدای مسیح - صفحه ۵۸]
۴۰. مقتدای مسیح
امام صادق علیه السلام:
یَنْزِلُ رُوحُ اللّه ِ عیسی بنُ مَریمَ علیه السلام فَیُصَلّی خَلْفَهُ وَ تَشْرِقُ الأرضُ بِنُورِ رَبِّها؛
حضرت عیسی علیه السلام از آسمان فرود میآید و پشت سر آن حضرت نماز میخواند و زمین با فروغ پروردگار روشن میگردد. [۱]
دیده خلقی همه در انتظار کز پس این پرده شوی آشکار
محتجب از خلق جهان تا به کی؟ در پس این پرده نهان تا به کی؟
ص: ۵۸
———-
[۱]: ۱. کمال الدین، ص ۳۴۵.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۹. علامت ظهور - صفحه ۵۷]
۳۹. علامت ظهور
امام مهدی علیه السلام:
عَلامَةُ ظُهورِ أمری کَثْرَةُ الهَرْجِ وَ المَرْجِ وَالْفِتَنِ؛
نشانه ظهور امر من، بسیاریِ هرج و مرج و آشوب هاست. [۱]
ای دل منتظر و خسته کنارم بنشین منتظر باش که از راه، سواری برسد
ص: ۵۷
———-
[۱]: ۱. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۲۰.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۸. در خط امام مهدی علیه السلام - صفحه ۵۶]
۳۸. در خط امام مهدی علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
طُوبی لِمَنْ اَدْرَکَ قائِمَ اَهْلِ بَیْتی وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیامِهِ؛
خوشا به حال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند و پیش از قیام او، به او اقتدا نماید. [۱]
جمالت را در این عالم اگر تمثیل بگذارند تو تفسیر تمام آیههای لوح پنهانی
بیا ای مهر بی همتا، لوای نور برپا کن تو غمخوار تمام بی پناهان و ضعیفان
ص: ۵۶
———-
[۱]: ۱. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۷. نسیم عدالت - صفحه ۵۵]
۳۷. نسیم عدالت
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
اَما وَاللّه ِ لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیوتِهِم کَما یَدْخُلُ الحَرُّ وَ القَرُّ؛
به خدا سوگند، عدالت حضرت مهدی علیه السلام در درون خانههای مردم وارد میشود، همان گونه که گرما و سرما وارد میشود. [۱]
برای آمدنت انتظار کافی نیست برای سبز شدن، یک بهار کافی نیست
نشسته چشم به راه تو ذوالفقار، ار چند برای دست تو یک ذوالفقار کافی نیست
ص: ۵۵
———-
[۱]: ۱. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۶. پاداش انتظار - صفحه ۵۴]
۳۶. پاداش انتظار
امام باقر علیه السلام:
وَاعْلَمُوا اَنَّ المُنْتَظِرَ لِهذا الأمرِ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ الصّائِمِ القائِمِ؛
و بدانید انتظار کشنده این امر (فرج) پاداشی چون پاداش روزه دار و به نماز ایستاده دارد. [۱]
به یازده خُمِ می، گرچه دست ما نرسید بریز باده که یک خُم هنوز سربسته است
ص: ۵۴
———-
[۱]: ۱. کافی، ج ۲، ص ۲۲۲.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۵. قم و یاوران قائم علیه السلام - صفحه ۵۳]
۳۵. قم و یاوران قائم علیه السلام
امام صادق علیه السلام:
اِنَّما سُمِّیَ قُم، لاِءنّ أهْلَهُ یَجْتَمِعُونَ مَعَ قائِم آلِ محمّدٍ صلی الله علیه و آله ؛
قم را از آن رو قم نامیده اند، که مردم آن بر گرد قائم آل محمد تجمّع میکنند. [۱]
بر آن بهشت مجسّم، دلی که ره برده است درِ مشاهده بر منظرِ دگر بسته است
ص: ۵۳
———-
[۱]: ۱. بحارالأنوار، ج ۶۰، ص ۲۱۶.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۴. حکومت دین در زمین - صفحه ۵۲]
۳۴. حکومت دین در زمین
امام صادق علیه السلام:
إذا قامَ القائِمُ لایَبْقَی أرْضٌ اِلاّ نُودِیَ فیها شَهادَةُ اَنْ لا إلهَ إلاّ اللّه ُ وَ اَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه ِ؛
هرگاه قائم علیه السلام قیام کند، هیچ سرزمینی باقی نمی ماند مگر آنکه ندای توحید پروردگار و رسالتِ حضرت محمد صلی الله علیه و آله در آن طنین انداز میشود. [۱]
روزی که ز چهره پرده بردارد آن آینه محمّدی آیین
آن روز تمام تلخکامیها در کام جهانیان شود شیرین
ص: ۵۲
———-
[۱]: ۱. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۴۰.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۳. در سیمای جوانان - صفحه ۵۱]
۳۳. در سیمای جوانان
امام صادق علیه السلام:
اِنَّ مِنْ اَعْظَمِ البَلیَّةِ اَنْ یَخْرُجَ إِلَیْهِمْ صاحِبُهُمْ شابّا وَهُمْ یَحْسَبُونَهُ شَیْخا کبیرا؛
از بزرگ ترین آزمونها آن است که پیشوایشان خروج و ظهور میکند به صورت جوان، در حالی که آنان میپندارند او پیر و سالخورده است. [۱]
نه همین چشم به راه تو مسلمانانند عالمی را نگران کرده ای از غیبت خویش
ص: ۵۱
———-
[۱]: ۱. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۸۷.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۲. ثبات در عقیده - صفحه ۵۰]
۳۲. ثبات در عقیده
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
لا یَثْبُتُ عَلی إمامَتِهِ اِلاّ مَنْ قَوِیَ یَقینُهُ وَصَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ؛
براعتقاد به امامت او (مهدی علیه السلام) ثابت و استوار نمی ماند، مگر آنکه یقینش قوی و معرفتش درست باشد. [۱]
امروز امیر الأمرا، جز تو کسی نیست بر ناله دل، غیر تو فریاد رسی نیست
ص: ۵۰
———-
[۱]: ۱. کمال الدین، ص ۳۲۴.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۱. میراث دار پیامبران - صفحه ۴۹]
۳۱. میراث دار پیامبران
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
مِنّا مَهدِیُّ هذِهِ الاُمَّةِ، لَهُ هَیْبَةُ مُوسی وَ بَهاءُ عیسی وَ حُکْمُ داوُدَ وَ صَبْرُ اَیُّوبَ؛
مهدی این امّت از ماست، او هیبت و شکوه موسی، جلوه و درخشندگی عیسی، حکم داود و صبر ایّوب را داراست. [۱]
اگر راز دلم گویم، حدیثش را تو میدانی مرا از لطف خود هر دم به بزم خویش میخوانی
خلیلی، یوسفی، نوحی، سلیمانی، نمی دانم دم پاک مسیحا و کفِ موسی بن عمرانی
ص: ۴۹
———-
[۱]: ۱. بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۰۳.
ارسال شده توسط بازار کتاب
[چهل حدیث مهدی موعود - ۳۰. سایه لطف مهدوی - صفحه ۴۸]
۳۰. سایه لطف مهدوی
امام زمان علیه السلام:
اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ؛
ما از رسیدگی و مراقبت از شما غافل نیستیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم. [۱]
صد بار اگر بمیرم و خاک شوم باز آرزوی درک حضورش دارم
ص: ۴۸
———-
[۱]: ۱. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵.
ارسال شده توسط بازار کتاب